نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات
نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات

امام خمینی:نماز و مسجد در صدر اسلام، یک وضعی داشت و آن محتوای خودش را از دست داد


بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم
تلاش دشمنان در بی‏محتوا نمودن احکام اسلام  
نماز جمعه و مساجد در صدر اول اسلام، یک وضعی داشت و بعد به تدریج، آن محتوای خودش را از دست داد . و در بین مسلمین، یک طایفه‏شان اصلاً اقامۀ جمعه نمی‏کردند و یک دسته‏ای هم که اقامۀ جمعه می‏کردند بی‏محتواـ تقریباًـ بود؛ مسائل منحصر می‏شد به یک چند جمله نصیحت و ختم می‏شد. در صدر اسلام ، مسجد و نماز جمعه یک ابزاری بود در دست کسانی که می‏خواستند فعالیت در امور کشوری بکنند. از مسجد همۀ این مسائل بیرون می‏رفت، شکل می‏گرفت و نماز جمعه‏ها این طور نبود. شما خطبه‏هایی[را]که در نماز جمعه‏های آن وقت خوانده شده است ملاحظه می‏فرمایید که چه وضعی بوده است آن نماز جمعه‏ها و چه محتوایی داشته است. و مع‏الأسف، دستهای خائنی از اول ـ تقریباً ـ به تدریج این را از بین بردند، به طوری که نماز جمعه اصلاً هیچ محتوا دیگر نداشت.
چنانچه حوزه‏های علمیه هم یک بعدی بود. هی زحمت می‏کشیدند، تحصیل می‏کردند و چه ، اما وضعش همین بود که تحصیل علوم اسلامی آن هم؛ در فقه بیشتر ابوابش ـ تقریباً ـ منسی بود. چند بابش بود که همۀ فکرها متمرکز شده بود در همان چند
بابی که آن وقت متعارف بود. امروز که می‏بینید که در مسئلۀ قضا هم‏چنین مشکلات بزرگی برای ما حاصل است و برای ملت ما؛ برای این است که خوب قضا در سابق اصلاً دست آقایان نبود. چون نبود، دیگر بحث قضا نمی‏شد؛ کم می‏شد. والآن ما علمای بزرگی داریم که از قضا اطلاعی ندارند. اطلاعشان در جاهای دیگر بسیار عالی و خوب است، اصول را خیلی خوب می‏داند، فقه را، آن مباحثی که بوده است خیلی خوب می‏دانند، اما در قضا باید مراجعه کنند. و این هم یک مطلبی بوده است که محتوای حوزه‏ها از آن خالی بوده.
و بالاتر از آن، قضیۀ دخالت در امور سیاسی، در امور کشوری است که یک عیبی شده بود. والآن هم شاید بعضی اشخاص این را یک عیبی می‏دانند که فلان ملاّ چه کار دارد به اینکه در ایران چه می‏گذرد؛ تو نمازت را بخوان و برگرد منزلت، دعا بکن، این بلا اشکال. این یک نقشه‏ای بوده است که تحمیل بر همه ما شده بود؛ یعنی، جوری شده بود همه باورمان آمده بود که آخوند چه به اینکه ببیند که در امور مسلمین چی می‏گذرد. آن امور مسلمینی که در صدر اسلام با علمای اسلام بوده، پیغمبر اکرم عالم بزرگ اسلام، بالاترین شخص اسلام، حضرت امیر ـ سلام اللّه‏ علیه ـ هم همین‏طور، آن وقت آن طور بوده است، و بعد وضع برگشت به اینکه نمی‏توانست یک آخوندی، یک عالمی، یک مجتهدی اسم سیاست را ببرد، نمی‏توانست دخالت در یک امری بکند. می‏گفتند به شما چه ربط دارد؟ شما بنشین سر جایتان! به ما چه که فلان چیز...
حتی این آخری یک قصه‏ای بود که یکی از آقایان ـ خدا رحمتش کند ان شاء اللّه‏ ـ بسیار مرد سالم و صحیحی ـ تقریباً ـ دانشمندی بود، لکن او چون باورش آمده بود ـ و کم می‏شد که از این باور انسان برگردد، در یک قضیه‏ای که در قم اتفاق افتاده و در همین انقلابات و اینها ـ که صحبت در این بود که دولت ـ مثلاً ـ چه جور، چه کار می‏کند! حالا اصل قضیه را یادم نیست. آن آقا گفت: به ما چه ربط دارد؟! اصلاً به ما چه ربط دارد که در امور مسلمین چه می‏گذرد! بر اسلام چه می‏گذرد! الآن هم فرض کنید که حجاز، که مرکز اسلام بوده است و مرکز تجهیز همۀ قوای اسلامی بوده است، همین وضع را دارد که
[می‏گویند:]به ما چه ربط دارد که کجا چه می‏شود؟ به ما چه ربط دارد که اسرائیل چه می‏کند؟ این «به ما چه ربط دارد» که یک شعاری شده بود بین همه، اسباب این شد که رسیده است کار به آنجا که می‏بینید که بلاد مسلمین آن طور دستخوش تاخت و تاز امریکا شده که از آن ور دنیا آمده است برای مسلمین می‏خواهد همۀ کارها را او اداره کند؛ قیّم شده است. الآن امریکا قیّم امور مسلمین شده است، در همۀ امورشان او باید دخالت کند و مملکت اسلامی را او باید اداره کند؛ او باید ارتش بفرستد و نمی‏دانم چه بفرستد. اینها برای همین بود که ما اسلام را از محتوای خودش بیرون کرده بودیم. و حالا هم هر چه فریاد زده می‏شود در ایران الحمد للّه‏، خوب است و دارد پیشرفت می‏کند، اما جای دیگر، این فریاد به جایی نمی‏رسد.
آقای موسوی خوئینی‏ها[1]که رفته بودند، می‏گفتند: آنجا بعد از اینکه یک فشاری آمد، بنا شد که یک روز ائمۀ جمعۀ آنجا راجع به فلسطین و راجع به چی صحبت کنند. اولاً، ما سؤال می‏کنیم از آنها که شما که حرام می‏دانید اینها را، شما که جلوی تمام چیزها را گرفتید که راجع به هر چیزی که مربوط به عمل عبادی حج نباشد همه‏اش بدعت است و باید نباشد، و این کتکهایی که حجاج ما خوردند، و آن حبسهایی که کشیدند و آن اهانتهایی که شدند همه‏شان، روی این قضیه بود که در حج نباید اسم اسرائیل بیاید. مراسم حج همین است؟ این بر خلاف سنّت رسول اللّه‏ است. اگر این‏طور است، چرا یک روز را برای این قرار دادید آن هم با این بی‏محتوایی؟ فقط یک کلمه‏ای که خدا مسلمین را چه بکند، خدا شرّ که را ... همین و تمام شد.
احیای محتوای اصیل نماز جمعه
و من امیدوارم که این نماز جمعه در ایران، آن محتوای اصیل خودش را ، که در صدر اسلام داشته است، احیا کند. و قهراً می‏رود به سایر جاها؛ قهری است مسئله. وقتی مسلمین دیدند که این مسئلۀ صحیحی است که از آن غافل بوده‏اند، آنها هم کم کم ـ ولو
دولتهایشان هم نخواهند ـ می‏کنند این کار را. عمده این است که ما در این برهه از زمانی که مسئولیتها بسیار زیاد است، ما مسئولیت خودمان را به طوری اجرا کنیم ـ کارهای خودمان را ـ که پیش خدای تبارک و تعالی مسئول نباشیم. باید ما وضع را در نماز جمعه‏ها، در مساجد، در ائمۀ جمعه و جماعت، در همه جا[روشن کنیم]که از اینجا از طرف ائمۀ جمعه و جماعات باید همۀ چیزها در دنیا منتشر بشود. همان طوری که در صدر اسلام، امام جمعه و مسجد، این دو ابزار در دست مسلمانها بوده است و هر وقت می‏خواستند جنگ بروند از مسجد تجهیز می‏کردند، هر وقت می‏خواستند یک کار مهمی بکنند در مسجد طرح می‏کردند و اعلام می‏کردند که نماز جمعه است، نماز جماعت است، بیایید، برای کاری می‏رفتند آنجا، نمازشان را هم می‏خواندند و مسائل سیاسیشان را[هم]می‏گفتند و اجرا می‏کردند، ارتش می‏فرستادند و همۀ این کارها را آنجا می‏کردند و ما امیدواریم که این محتوا برگردد، و این فکر ناشی از اشتباه یا خطا یا احیاناً عمد، این فکر خطا برگردد که «آخوند را به سیاست چه! آخوند را به امور مسلمین چه!».
خوب پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام[به]امور مسلمین[داشته باشید]اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چی است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئله گویی که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است، امور اجتماعی مسلمین است، گرفتاریهای مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت،فَلَیْسَ بِمُسْلِمْ[2]. و ما امیدواریم که لا اقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که[بگویند:]شما مسلم نبودید؛ برای اینکه در امور مسلمین اهتمام نداشتید. ما باید دنبال این مسئله باشیم که با اهتمام تمام، بر امور مسلمین نظارت تام و تمام بر امور داشته باشیم.
البته من نمی‏گویم که دخالت ، این دخالت و بی نظمی[باشد.]این صحیح نیست، باید
ارشاد بشود، باید گفته بشود. اگر دیدند آقایان که فلان استاندار، فلان فرد گوش نمی‏دهد، مراجعه کنند به آن مراکز دیگر تا برسد به آن جایی که گوش بدهند. با نظارت و ارشاد ـ عرض می‏کنم که ـ جهت دادن به همۀ امور با دست شماها انجام می‏گیرد و آقایان مسئول هستید؛ یعنی ، من که یک طلبه‏ای این کنار نشسته‏ام، نمی‏توانم کاری بکنم؛ شماها مسئولید؛ شماهایی که آنجاها هستید، در مرکز هستید اجتماعاتتان چطور است مسئولید جهت توجه دادن به امور مسلمین، توجه دادن مراکزی که می‏خواهند به امور مسلمین برسند، به مسائل و شریک کردن همۀ امور. و ان شاء اللّه‏، امیدوارم که موفق به این امر بشوید و مساجدمان برگردد به حال مساجد صدر اول، که این طور نباشد که توی مسجد اگر یک امام جماعتی، جمعه‏ای بخواهد یک کلمه‏ای بگوید که مربوط به اجتماع مسلمین است، مورد طعن واقع بشود: «این چرا این طور کرده است؟» بیایند و اورا طعنش بدهند. این جور نباشد دیگر. طعن به آن[کسی]وارد بشود که در امور مسلمین دخالت نمی‏کند، کناره گیری می‏کند، عزلت می‏کند. شما ببینید قضیه عزلت در اسلام اصلاً نبوده، اساس نداشته این عزلت ـ و نمی‏دانم ـ امور کناره گیری و رفتن کنار. و اصلاً کار به هیچ کار نداشتن، این در یک طوایفی بوده است غیرمسلمین، اما آمده است در مسلمین؛ یک وقت رسیده به آن جایی که «آقا خیلی آدم خوبی است، اصلاً توجه ندارد به اینکه فلان چیز چه جور می‏شود!» توجه نداشتن خودش جزء مدیحه بود!
یکی از آقایان، مرحوم آقای حاج آقا حسین[3]خدا رحمتش کند می‏گفت که در مشهد ظاهراً بود که من با یک آقایی می‏رفتم. رسید به یک جایی از من پرسید که این چیزی که واضح بود که چی است که این، این است یا آن، چیست؟ من به او گفتم که آخر این چه حرفی است که تو زدی؟ گفت: گوش کن. گوش کردم، دیدم که آن شخصی که صاحب دکان بوده، صدا کرد به آن رفیقش که ببین، چه آقای خوبی است، تمیز نمی‏دهد ما بین ـ مثلاً ـ بین کشک و بادمجان! این جزء خوبیهای آن وقت بود که بعد هم پول آورد
و بهش داد. خوب، این اسباب این می‏شود که آن آدمی هم که تمیز، بین همه چیز می‏دهد، خودش را به تمیز ندادن بزند! این یک مطلبی است، داء[4]بزرگی است و یک درد بزرگی بود که داشت زیاد می‏شد و خدا به داد این ملت ما بحمد اللّه‏ رسید. و ما باید تا ابد شکر کنیم ازخدای تبارک و تعالی که یک هم‏چنین تحولی پیش آورده است.
و السلام علیکم و رحمة اللّه‏ و برکاته
1 ـ آقای سید محمد موسوی خوئینی‏ها، نمایندۀ امام خمینی و سرپرست حجاج ایرانی. 
2 ـ «مَن أَصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ بِمِنْهُم» یا «بِمُسْلِم»؛ کسی که صبح کند بی آنکه اهتمامی به امور مسلمین داشته باشد، او از مسلمین نیست. مسلمان نیست. اصول کافی، ج 2، ص 164، ح 4 و 5. 
3 ـ آقای سید حسین طباطبایی قمی، از علمای بزرگ و مراجع تقلید که در سال 1365 ه . ق. در گذشته است. 
4 ـ درد ، بلا .
نظرات 1 + ارسال نظر
محدثه چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:23 ب.ظ http://www.sayeeroshan.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبا و پرمحتوایی دارید
به ما هم سربزنید و نظرتون بگید
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد