ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شما دیدید که صبح آن روزی که مرحوم آقای بهشتی و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آنطور به وضع فجیع شهید شدند، مردم فرق کردند؛ یکدفعه تمام صحبتها برگشت. آنهایی که فریاد[میزدند،]همانهایی که بهشان تزریق کرده بودند که این آدم چطور و کذا و کذاست و آنطور برای ایشان شعار به ضد ایشان میدادند، یکدفعه شعارها برگشت و به نفع ایشان شد؛ یعنی، به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفیاش آنطوری که در آنوقت میکردند، همین طورها بود که این حزبی است که حزب حاکم و انحصار طلب و کذا و کذا و چنان[است.]خوب، من البته تمام حزب را که من نمیشناختم و نمیشناسم، لکن افرادی که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من میشناختم. من آقای خامنهای را بزرگش کردم. من آقای هاشمی را بزرگ کردم، من آقای بهشتی را بزرگش کردم. دیدم اینها را از اول تا آخر. بسیاری از اینها[را،]خوب، من میشناختم که اینها اشخاصی نیستند که نه، انحصار طلب به آن معنایی که آنها میگویند،[نیستند.]
البته انحصار به این معنا که باید اسلام باشد، غیر اسلام نباشد؛ همۀ ما انحصار طلبیم و اسلام اصلاً اینطوری است. پیغمبر اسلام هم[میگفت:]«لا اله الا اللّه»؛ این انحصار است دیگر؛ یعنی فقط همین، دیگر غیر از این نه. ما هم حرفمان این است که فقط اسلام؛ غیر از این نه. این انحصاری که میگویند، اگر این است، مسلمین همه انحصارطلبند، پیغمبرها هم همه انحصار طلب بودند، و خدای تبارک و تعالی هم انحصار طلب[است.
]«انحصار»، این صحیح است. انحصارطلبی ـ فی نفسه ـ یک امر فاسدی نیست که هر انحصارطلبی فاسد است. انحصار که بخواهد همه چیز را به نفع مادیت تمام بکند، برای خود آدم باشد، این انحصارطلبی فاسد است. البته اگر شما و ما و هر کدام اینها بخواهیم بهرهبرداری برای خودمان بکنیم، از این شهدایی که خون خودشان را دادند، ما هم انحصارطلب به آن معنای فاسدش هستیم. اما من که شماها را میشناختم و میدیدم اینطوری نیست مسئله و مقصد شما اسلام است، خوب، من گاهی هم به اشخاص میگفتم که صحیح نیست. در هر صورت، شهادت آقای بهشتی و این هفتاد نفر مظلوم یکدفعه متحول کرد مردم را به اینکه کمکم بیدار شدند. الآن بعضی از آن اشخاص که در آنوقت چیزهایی ـ مثلاً ـ میگفتند، برگشتهاند و پشیمان شدهاند و اظهار ندامت میکنند، و توبه میکنند و مثل قضیۀ تائبین شده است الآن، و هر قصهای که واقع میشود اینطور است.
آقای قدوسی ـ خدا رحمتش کند ـ خوب من میشناختم چه آدمی است و چقدر به این آدم[اتهام وارد]کردند که مردم را دارد چه میکند، میکُشد، چه میکند، فلان ...، و من میدانستم چه آدمی است؛ محتاط. در احتیاط، حتی در این مالیات، آنقدر از او شکایت میکردند که این آقا احتیاط میکند، نمیگذارد یک چیزی را که باید خرج کرد، خرج کند، لکن وقتی که به شهادت رسید، یکدفعه یک دسته بیدار شدند که اینها یک همچو افرادی را دارند شهید میکنند. اینها هر نفری از ماها و شما را شهید بکنند، به نفع اسلام است و ما از این خوفی نداریم و به ضرر آنهاست. اگر اینها از روی عقل عمل کرده بودند و آنطوری که بعضی جبهههای سیاسی عمل میکنند ـ که آنها هم مثل همینهایند ـ اگر اینها از روی عقل عمل کرده بودند، حالا هم رئیسجمهور همان بود و هم آن وکلایی که فاسد بودند، همان جا بودند و میتوانستند که به تدریج، کمکم بکشانند این جمهوری اسلامی را به مسائل غربی، همه هم رو به غرب نماز میخواندند.