نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات
نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات

امام جدایی دین از سیاست را نمی پذیرفتند


امام معتقد بود همانگونه که انسان موظف به نماز خواندن است همانگونه هم موظف به احقاق حق خود است.


دکتر فاطمه طباطبایی در همایش نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی که در پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی برگزار می شد، اظهار کرد: با توجه به اینکه در ایام الله دهه فجر قرار داریم جا دارد که از ظفرآفرینان کشورمان تجلیل کنیم. خداوند به ما یاد داده است؛ وذکرهم به ایام الله. چون انسان فراموش کار است. خداوند از واژه نسیان برای فراموش کاری انسان استفاده کرده است. وقتی فراموش کاری صفت ماست باید مرتبا گذشته و خاطرات آن را مرور و یادآوری کنیم و قدردان گذشتگان باشیم. بخصوص در دهه فجر انقلاب جا دارد  یاد کسانی که کوشیدند و جان خود را نثار کردند، زندان کشیدند و شکنجه ها دیدند تا انقلاب به پیروزی رسید را گرامی بداریم.

   

وی با بیان لزوم توجه به گذشته یادآور شد: با وجود لزوم توجه به گذشته نباید در گذشته جا ماند. باید برای ساختن آینده به آینده هم توجه داشته باشیم. ماندن در گذشته و آرمانگرایی صرف هر دو خسران است. ما در گذشته می نگریم و تفکر می کنیم تا چراغ راه آینده باشد تا آینده را به خوبی ترسیم کنیم.

 

رییس انجمن عرفان با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب ها چندین تفاوت عمده داشت، افزود: یکی از تفاوت های انقلاب اسلامی این بود که پیام آن مخاطب خاص نداشت. پیام انقلاب اسلامی خطاب به همه انسان های آزاد اندیش بود. رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی بارها تاکید داشتند که پیام انقلاب پیام اسلام است. اسلام هم دین فطرت است با فطرت انسانها سازگار است. وقتی امام از اسلام راستین سخن می گفتند سخنشان بر دل همه انسان های آزاداندیش چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور می نشست. در مسافرت هایی که به آنسوی دنیا در کشورهای آفریقایی داشتم، در روستاهای دوردست وقتی سخنی از امام می شد متوجه می شدم امام را بهتر از خیلی از کسانی که در همسایگی امام بودند می شناختند. از خصوصیات امام خمینی می دانستند و شیفته او بودند. چون حرف امام از مرزها عبور می کرد. از قلب بر می خاست و بر قلب می نشست. و سخنی که از قلب بر خیزد مرز نمی شناسد. علی رغم همه فشارهایی که وجود داشت و انقلاب ما و حرف های امام ما را تحریف می کردند، افراد صاف و پاک حرف های او را می گرفتند و می فهمیدند که چقدر سخن امام سخن درستی است و چقدر آن تحریف شده است.

 

وی افزود: آن زمان  پیش روی نسل جوان چند گزینه به عنوان جایگزین رژیم سلطنتی وجود داشت؛ اینکه اگر رژیم سلطنتی را نمی خواهند چه می خواهند؟! شاه القا می کرد که دروازه های تمدن غرب را به روی ایران گشوده است. آن دروازه تمدنی که شاه گشوده بود چیزی جز بدبختی و فلاکت نبود. البته ممکن بود  افراد ساده لوح فریفته زرق و برق آن شوند و فکر کنند چیزی در این زرق و برق ها نهفته است. اما افراد اندیشمند می دانستند که این زرق و برق ها توخالی است و عزت و شرف و کرامت انسانی ایرانی به بازی گرفته شده است. وقتی 30 هراز مستشار آمریکایی ایران را اداره می کند، وقتی یک سرهنگ ایرانی جرات ندارد به یک سگ امریکایی اعتراض کند، ایرانی حق تعرض به آن را نداشت و می بایست به سفارت آن کشور گزارش می داد که سگشان را توبیخ کنند. وقتی این عزت ایرانی و مسلمانی  تا این حد تنزل پیدا کرده بود طبیعتا هیچ انسان باعزتی راضی به وضعیت آن روز نبود. از طرفی دیگر کمونیسم شوروی هم برای مردم مسلمان ایران جاذبه ای نداشت. تنگ نظری های کمونیسم اصلا با جنس تفکر یک مسلمان سازگاری نداشت. اسلامی را هم که عربستان ترسیم می کرد، اسلامی نبود که برای جوانان مسلمان ما قابل قبول باشد. طبیعتا این مسلم بود که شرایط موجود نامطلوب است؛ اما چه گزینه ای مناسب بود تا جایگزین آن شود؟!

 

طباطبایی با اشاره به اینکه اسلام عرضه شده توسط امام آن چیزی بود که همه می خواستند، ادامه داد: اسلام راستین امام می گفت: عزت ، شرافت و کرامت انسانی باید محفوظ شود و همه انسانها از شرافت و عزت برخوردار هستند. فطرت جوانها مطابق اسلامی بود که امام معرفی می کرد. از این جهت بود که آنان به دنبال امام حرکت کردند و این چیزی نبود که دولتمردان این مهم را قبول کنند و جلوی آن را نگیرند. چون این اسلام نه مطلوب غرب بود و نه مطلوب کمونیسم. چون اسلام امام نه شرقی بود و نه غربی بود و می خواست خودش باشد و مستقل باشد. این طبیعی بود که باید با مخالفت های زیادی مواجه شود. امام سختی های زیادی کشیدند و سالها تبعید شدند و بسیاری  از بزرگان زندان رفتند و شکنجه شدند و به شهادت رسیدند و چه بسا  برخی خانواده ها جرات بیان اسم برخی از کشته شدگان  خود را در آن زمان ندادهتند.

 

وی با اشاره به نقش  زنان در پیروزی انقلاب اسلامی افزود: نقش زنان در انقلاب اسلامی بسیار چشمگیر بود. یکی از مشکلاتی که در آن زمان با آن مواجه بودند این بود که زن مسلمان هویت نداشت. در طول تاریخ هم نقش زنان دستخوش تغییرات زیادی شده بود. اقتضائات حاکمان تعیین کننده ترسیم و تغییر نقش زنان بود. در دوره ای نقش زن به خاطر تولید نسل زیاد بود و در دوره ای دیگر در جوامع صحرا نشین به خاطر اهمیت نقش پسر در شتربانی و اداره قبیله، نقش زن کمرنگ تر می شد. در مکتب های غربی هم زنان ملعبه دست نظام سرمایه داری شدند و برای بهره برداری اقتصادی و ابزاری از آنان استفاده می شد.

 

طباطبایی با بیان اینکه قبل از انقلاب هویت زن هویتی گمشده بود، افزود: با سخن امام زنان ما هویت گمشده خود را پیدا کردند. فهمیدند که زن چه جایگاه والایی دارد. امام به عنوان یک فقیه و یک مجتهد و رهبر سیاسی برداشت خود از اسلام را در باره زنان بیان می کردند و همین امر بود که جاذبه داشت و مردم سخن او را به عنوان مرجع تقلید خود به راحتی می پذیرفتند. امام یک فقیه عقلانی بود و هر حرفی که می زد مبنای عقلانی و مبتنی بر خرد داشت. فتوایی که می داد باید مبانی محکمی می داشت، وگرنه نمی توانست مورد قبول عقلا قرار بگیرد و دنبال او حرکت کنند. امام جایگاه والایی را برای زنان ترسیم کردند و از این جهت زنان توانستند با پیروی از  امام به جایگاه خود برسند. سه مؤلفه مطرح شده از جانب امام باعث رفع بحران هویت از زن شد. یکی از آنها ترسیم جایگاه زنان بود. اینکه به زنان نشان دادند جایگاهشان کجاست. دوم اینکه حقوق زنان چیست و سوم این که به زنان گفت که حقوق و تکلیف و وظیفه شان چیست. وقتی زنان جایگاه خود را یافتند آن هویت گمشده خود را پیدا کردند و بر اساس آن توانستند قدم بردارند.  امام جایگاه زن را باور داشتند و این جمله از ایشان نشان دهنده این مساله است؛  «خداوند تبارک و تعالی قلب و جان مادران را با نور رحمت ربوبیّت خود آمیخته آن گونه که وصف آن را کس نتوان کرد و به شناخت کسی جز مادران درنیاید و این رحمت لایزال است که مادران را تحمّلی چون عرش در مقابل رنج‌ها و زحمت‌ها از حال استقرار نطفه در رحم و طول حمل و وقت زائیدن و از نوزادی تا به آخر، مرحمت فرموده؛ رنج‌هایی که پدران یک شب آن را تحمّل نکنند و از آن عاجز هستند. این که در حدیث آمده است که «بهشت زیر قدمهای مادران است. یک حقیقت است و این که با این تعبیر لطیف آمده است برای بزرگی عظمت آن است و هشیاری به فرزندان است که سعادت و جنّت را در زیر قدم آنان و خاک پای مبارک آنان جستجو کنید و حرمت آنان را نزدیک حرمت حق تعالی نگهدارید و رضا و خشنودی پروردگار سبحان را در رضا و خشنودی مادران جستجو کنید». ( صحیفه امام.جلد ۱۶ - صفحه ۲۲۵) با این ترسیم مقام زن و مادر توسط امام، طبیعی است که زن تن به این خواسته می دهد چون خودش است که اصل می شود و اصالت پیدا می کند. یا در قسمت دیگری می فرمایند که :« تجسّم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت ربّ العالمین است.» (صحیفه امام.جلد ۱۶ - صفحه ۲۲۵) نکته مهم این است که این سخنان  امام در قبل و بعد از انقلاب تفاوتی نکرد. چه وقتی که می خواستند مردم را برای انقلاب تهییج کنند تا انقلاب کنند و از زیر یوغ استبداد ستم شاهی آزاد شوند و چه وقتی که حکومت پیدا کردند و حاکم شدند و رهبر شدند هم  همان سخن را در مورد زنان می گویند و خودشان تا جایی که می توانستند نیز سعی می کردند که در این راستا اقدام کنند و حق زنان را بدهند. وقتی چنین جایگاهی برای زن تعریف می شود طبیعی است که مطالباتی در زن ایجاد می شود و آن باید پرداخت شود.

 

وی با اشاره به اینکه امام جدایی دین از سیاست را نمی پذیرفتند، افزود: امام معتقد بود همانگونه که انسان موظف به نماز خواندن است همانگونه هم موظف به احقاق حق خود است. موظف است که زیر بار ظلم نرود و با ظلم ستیز داشته باشد و این غیر از سیاست نیست. معتقد بودند خانم ها هم باید سیاسی باشند و وارد سیاست شوند. وقتی امام به عنوان رهبر معتقدند زنان باید وارد سیاست شوند طبیعی است که دولتمردان و حاکمان و قوای مجریه و مقننه موظفند که شرایط  و بستر حضور زنان در سیاست را فراهم کنند. اگر زنان باید در جامعه فعال باشند وظیفه حکومت است که شرایط حضور آنها در جامعه را فراهم کنند. قوه مقننه موظف است که قوانین کار را متناسب با آنها تدوین و تصویب کند. سخن امام، شعار نیست. این درست نیست که  بپذیریم زنان این وظایف را دارند و هیچ کس در قبال آنان وظیفه نداشته باشد که خدماتی را در اختیار آنان قرار دهد.

 

رییس انجمن عرفان ضمن یادآوری خاطره ای از امام با اشاره به اهمیت حضور بانوان در محافل علمی، جامعه و سیاست از نظر امام افزود:  امام خمینی تاکید بسیاری بر امکان تحصیل بانوان در حوزه های علمیه داشتند و یک بار که آیت الله موسوی اردبیلی و همراهانشان  محضر ایشان آمده بودند در این مورد با آنها صحبت کرده بود موقع برگشتن به من گفتند در مورد تحصیل شماها در حوزه های علمیه با آقایان صحبت می کردم. همچنین وقتی امام به رهبر شوروری سابق نامه نوشتند این نامه را یک زن که خانم دباغ بود به همراه آیت الله جوادی  آملی به مسکو بردند. آن زمان جهان دوقطبی بود و آمریکا و شوروی این دو قطب را تشکیل می دادند. و اهمیت شوروی بسیار زیاد بود.

 

وی ادامه داد: در کنار تمام مردان بزرگ، زنان بزرگی وجود داشته اند. در هدایت و تربیت همیشه نقش زنان پررنگ بوده است. در زمان پیامبر حضرت خدیجه، در زمان امام علی(ع)، حضرت زهرا(س) و در زمام امام حسین(ع) حضرت زینب(س) نقش پررنگی داشته اند. به همین خاطر وقتی پیام امام را دو نفر به رهبر شوروی می رسانند یکی از آنها خانم و یکی دیگر آقاست. امام می گفتند زنان انسان ساز هستند، همان طور که قرآن انسان ساز است. ساختن انسان به دست زن است. زن است که می تواند جامعه را صالح کند و موجب رشد یا افول جامعه شود. امام می فرمایند اگر زن انسان ساز از ملت گرفته شود، ملت به شکست و انحطاط دچار می شود. اگر زن نفهمد جایگاه و رسالتش چیست، آن جامعه منحط می شود. وطیفه حاکمان این است که شرایط را برای زنان فراهم کنند تا بتوانند رشد کنند و فرزندان خوبی تربیت کنند و نسل آینده را بسازند. امام در جایی دیگر می گویند باید نقش زنان در تربیت را جدی گرفت. چون فرزندان  در دامن مادرانشان بزرگ می شوند.

 

دکتر طباطبایی در پایان با اشاره به اینکه اگر تربیت با عقلانیت و دیانت همراه نباشد، نمی تواند جامعه ای را که ما انتظار داریم را بسازد افزود: اگر دین باشد و عقلانیت نباشد به جایی نخواهیم رسید. امام بارها تاکید داشتند اگر تعقل وجود نداشته باشد هیچ عبادت و معرفتی بدون تعقل نمی تواند انسان ساز باشد. اگر دین باشد و تفکر و تعقل نباشد از درون آن داعشی و تکفیری بیرون می آید. اگر دین باشد و مناسک و اعمال نباشد، باز هم نمی تواند انسان ساز باشد.

نظرات 1 + ارسال نظر
iuytred دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:31 ب.ظ http://goo.gl/B9GqiR

http://goo.gl/B9GqiR

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد