نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات
نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات

امام و نماز زیر درخت سیب نوفل وشاتو


امام تأکید داشتند کوچکترین خرجی هم که می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ شود محاسبه شود و من نیز مطابق امر ایشان سیر تا پیاز را حساب می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏کردم و آقا نیز از این بابت خوشحال بودند. وقتی قرار شد به محل جدید نوفل لوشاتو برویم، در خدمتشان بودم. حاج احمد آقا گفت امام می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ فرمایند در کار هزینه ‏‏ها دقت کنید که چیزی از قلم نیفتد. من خدمتشان گفتم حضرتعالی خاطرتان از این جهت آسوده باشد ما حتی سعی می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ کنیم پول بنزین از فرودگاه به شهر را به حسابتان منظور کنیم و تا حد ممکن طوری عمل خواهد شد که ان‏شاءالله در این زمینه مسأله‏ ای نباشد امام این طرز کار را تأیید فرمودند. در نوفل لوشاتو امام زندگی ساده و بی‏‏‏‏ آلایش خود را شروع کردند. امام در این خصوص نیز همان تأکیدات همیشگی‏ شان را داشتند و تذکر می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ دادند که باید مواظب باشید تا آنجا که میسر است حتی یک دینار اضافه خرج نشود. می ‏فرمودند من فقیر هستم، مواظب باشید اسراف نشود، بیهوده خرج نشود و خلاصه همان زندگی ساده و محدود خودشان را داشتند. روزهای اولی که در نوفل لوشاتو بودیم، هوا بسیار خوب بود. امام چند روزی اندکی قبل از نماز زیر آن درخت معروف سیب می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نشستند و نماز هم در همان محل اقامه می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شد. محلی که بعدها وقتی هوا سرد شد چادر زدند.

رسالت افشاگری بر ضد فریب‏کاران

اینها که به صورت منافقین پیش آمدند و در میدان مسلمین واقع شده‏اند و می‏خواهند کارشکنی کنند برای اسلام و مسلمین، باید هر چه از آنها پیدا کردند، هر پرونده‏ای که از اینها پیدا کردند این را نشان بدهند تا معلوم بشود که اینها جزو منافقین‏اند. و با آنها مبارزه کنند، تا معلوم شود، خوب با یک کاسبی که خیلی هم آثار سجده در جبینش هست، یا

یک نویسنده‏ای که از اول که وارد می‏شود «بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم» در کلامش می‏نویسد و بعد هم از «جمهوری اسلامی» شروع می‏کند[ستایش]کردن و[تمجید]کردن، تعریف کردن. لکن از زیر لطمه بر اسلام وارد می‏شود. با این نمی‏شود الآن کاری کرد. هر کاری بخواهید بکنید می‏گویند او یک مسلمان است؛ یک آدم حسابی است. نمی‏شود، این تا افشاء نشود. تا مشتش باز نشود توی مردم. این مقدس‏مآبی که هر روز می‏رود پشت سر فلان آقا نماز می‏خواند و گاهی هم سهم امام می‏دهد برای اغفال آن آقا، لکن در واقع مخالف با این رژیم است و می‏خواهد بزند این رژیم را و از هم بشکند، مشکل است با او معارضه کردن. این را جز افشاگری الآن جور دیگر راه نداریم.   ادامه مطلب ...

خطر فرصت‏طلبان و منافقان

امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روی آورده‏اند. مردم انقلابی شده‏اند. یک دسته دیگر جوانهایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند، و اینها توی خانه‏ها نشسته بودند. اگر کمک نمی‏کردند، لااقل کاری نداشتند. تماشا می‏کردند ببینند کی جلو می‏افتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ایران. در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه‏ای که با هم دارند جنگ می‏کنند غلبه می‏کنند. هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها. حالا مسلمانها غلبه کردند، آمده‏اند زیر بیرق مسلمان‏ها. لکن شیطنتشان را دست برنمی‏دارند. زیر[پرده توطئه می‏کنند]در ظاهر فریاد می‏کنند و اسلام را ترویج می‏کنند و رژیم سابق را «طاغوت» می‏گویند و رژیم فعلی را «جمهوری اسلامی» می‏گویند. لکن در زیر پرده مخالفت می‏کنند با اسلام. مخالفت می‏کنند با جمهوری اسلامی. اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینه‏زن برای کارترند، حالا هم در زیر دارند سینه می‏زنند برایش. الآن هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم مع‏الواسطه. هر کس پیش بیاید آن طوری است. منافقین این طورند. اصلاً این صفت منافقین است. در زمان رسول‏اللّه‏ هم آن گرفتاریی که اسلام برای منافقین داشت و از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم می‏کردند و تو سر هم می‏زدند و پیش می‏بردند و یا عقب می‏نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و می‏گوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابوسفیان و دارودسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد می‏گوید من مسلمانم، با مسلمان که نمی‏شود کاری کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم می‏خواند و جماعت هم می‏خواند و پای منبر رسول‏اللّه‏ هم می‏نشیند و اشک هم می‏ریزد، با این که نمی‏شود کاری کرد.   ادامه مطلب ...