نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات
نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات

جایگاه نماز در برنامه روزانه امام

امام هر روز نیمه شب قبل از اذان صبح براى نماز شب و دعا بیدار مى‏شدند و پس از نماز
صبح قدرى استراحت مى‏کردند؛ و بعد کمى مطالعه و بعد هم صبحانه مى‏خوردند. قبل
از ساعت هشت به دفتر کار خود مى‏رفتند و پس از شنیدن اخبار، نامه‏هایى که بایستى
مطالعه مى‏کردند و یا قبضهایى که باید مُهر مى‏شد به خدمتشان مى‏بردند تا ساعت
حدوداً ده ونیم ـ یازده در اتاق بودند و بعد چیزى مى‏خوردند و کمى استراحت
مى‏کردند. در صورت داشتن ملاقات پس از پوشیدن لباس و آماده و مرتب کردن خود، به
طرف حسینیه حرکت مى‏کردند؛ در همین فاصله ده دقیقه ـ یک ربع، با اعضاى خانواده
مجالست داشتند. امام نزدیک ظهر آماده نماز و تعقیبات مى‏شدند و پس از اداى نماز و
صرف ناهار به اخبار گوش مى‏دادند و سپس قدرى استراحت مى‏کردند و بعد مشغول
مطالعۀ بولتنهاى خبرى و روزنامه‏ها مى‏شدند و مقید بودند تمام اخبار رادیوهاى خارجى
و تلویزیون را هم بشنوند. گاهى اوقات هم تلویزیون نگاه مى‏کردند، به رادیو گوش 
مى‏دادند تا خودشان در متن قضایا باشند. هر روز غیر از جمعه‏ها براى حدود بیست ـ
سى نفر خطبۀ عقد مى‏خواندند. گاهى نیز مراسم عقد خانواده‏هاى شهدا یا برادران
جانباز و معلول در محضر امام واقع مى‏شد

  ادامه مطلب ...

ماجرای لباس نماز امام

یکی از مؤمنان با یک واسطه از من خواسته بود که از حضرت امام
لباسی را بخواهم که در آن، نماز خوانده باشند. از طرفی خجالت
می‏کشیدم این درخواست را مطرح کنم و از طرفی مایل نبودم به آن مؤمن
جواب رد بدهم. تا در فرصتی پس از آنکه عرائض خودم تمام شد و
پاسخ شنیدم، در حالی که می‏خواستم خداحافظی کنم فشرده و با زحمت
مطلب را عرض کردم. امام فرمودند: بنشین و با تبسم و شادی خاصی که
حاجت مؤمنی را به شکل خصوصی برمی‏آوردند، کسی را صدا زدند،
دستور فرمودند برو آن عبا را که فلان جا است بیاور. عبا را که آوردند،
امام خود گرفتند و به من تحویل دادند. فرمودند به او بده و دعایی کردند.
وقتی بیرون آمدم بعضیها که متوجه شدند، بدشان نمی‏آمد از من بگیرند
که گفتم مربوط به من نیست و آن مؤمن فوق‏العاده خرسند شد. این
خاطره نیز بیانگر درجه علاقه امام به مردم و رفع حاجات آنها است. 

آیة‏اللّه‏ محمّد یزدی:

منبع: صحیفه دل، ص173

امام و مراقبت بر نماز یومیه

از جمله ابعاد شخصیت امام، مراقبت بر حضور در نماز جماعت بود. به مناسبت
اینکه مرحوم آیت‏الله محمدتقی خوانساری، یکی از مراجع بسیار بزرگ بود و از حیث
علم و عمل نمونه بود و سابقه مبارزاتی ایشان هم معروف بود؛ _ در جنگ مسلمانهای
عراق علیه انگلیسها هم شرکت کرده بودند _ امام، مرتب در نماز ایشان شرکت
می‏جستند. این که می‏گویم مرتب شرکت می‏کردند، از روی دقت می‏گویم، نه از روی
مسامحه. همان زمان جوّ به گونه‏ای بود که زیاد مشرف شدن به حرم، درویش مسلکی و
عقب‏ماندگی تلقی می‏شد؛ اما ایشان به اینگونه حرفها هیچ توجه نداشتند و به محض
این که نماز مغرب و عشا تمام می‏شد بلافاصله به حرم مشرف می‏شدند. 

 
ادامه مطلب ...

نماز امام در کربلا

آیت‏الله محمدهادی معرفت:

من در کربلا، مشرف شده بودم که امام تشریف آوردند. کربلا هفت زیارت

مخصوصه دارد. نجف سه زیارت مخصوصه دارد. علاوه بر شبهای جمعه ایشان هفت
زیارت را مقید بودند مشرف بشوند کربلا، ولی شبهای جمعه نمی‏رسیدند تشریف
بیاورند. 
  ادامه مطلب ...

امام پاسخی دادند که خجل شدم

در نوفل لوشاتو روزى بعد از نماز مغرب و عشا از امام پرسیدم در این انقلاب بر اثر

کشتار فراوان و اعتصابات زیاد و درگیرهاى عظیم و خونین، اگر مردم خسته شدند و به

نهضت ادامه ندادند شما آن روز چه خواهید کرد؟

امام در جواب پاسخى گفتند که من از طرح آن سؤال شرمنده و خجل شدم. امام در

کمال آرامش و سکون فرمودند: «مسأله اى نیست، مردم شش ماه استراحت مى‏ کنند و

دوباره به پا مى‏ خیزند». 


 

ادامه مطلب ...

آداب نماز امام

من شاهد بودم که حضرت امام (قدس‏سره) نماز را با تأنّی و کوتاه

می‏خواندند و مقید بودند که حتماً نماز را اوّل وقت بخوانند و بسیار

ناراحت می‏شدند از تأخیر نماز در اول وقت. قنوت را سبک می‏گرفتند و

زیاد اهل تعقیبات نبودند. نافله مغرب را حتماً می‏خواندند و نماز شبشان

حتی در مواقع بحرانی ترک نمی‏شد و زیارت شعبانیه را می‏خواندند. اهل

ذکر و ورد و تسبیح و عصا نبودند. 

در تنگ غروب ماه رمضان یک جزو قرآن می‏خواندند. 

در حرم حین‏الورود، درِ حرم حضرت معصومه و ضریح مبارک را

می‏بوسیدند و مختصر سلامی می‏دادند و برمی‏گشتند. بعضاً سر قبر مرحوم

حائری و خوانساری و صدر فاتحه می‏خواندند. عصر چهارشنبه که درس

آخر هفته بود، به حرم مشرف می‏شدند و بعد از خروج از حرم طلاب را

نهی می‏کردند که پشت سر ایشان راه بیفتند.

 

ادامه مطلب ...

نماز جماعت امام در نجف

یک روز در نجف، امام برای برگزاری نماز جماعت خواستند وارد اتاق بیرونی
بشوند. کفش کن اتاق از کفشهای مردمی که برای شرکت در نماز جماعت گرد آمده
بودند انباشته شده بود، به طوری که جای پا گذاشتن نبود. ما و دیگر روحانیون و
بسیاری از فضلا بدون توجه پا روی کفشهای مردم می‏‏‏‏گذاشتیم و رد می‏‏‏‏شدیم و چاره‏ای
هم نبود. اما وقتی امام به کفش‏کن رسیدند و آن وضع را دیدند توقف کردند و از
پا گذاشتن روی کفش مردم خودداری ورزیدند و دستور دادند کفشها را از سر راه جمع
کنند و راه را باز نمایند. تازه خیلی از ما متوجه شدیم که پا گذاشتن روی کفش مردم
تصرف در مال غیر است و بدون رضایت صاحب آن، این کار خیالی از اشکال
نیست. 
 
ادامه مطلب ...