در ایستگاه راهآهن پس از ساعتی توقف، بلندگو سوار شدن و حرکت قطار را اعلام و با سوت آخرین حرکت به طرف تهران آغاز شد. بعد از چند ساعت نماز مغرب و عشا در ایستگاه تله زنگ اقامه شد و سپس سوار شدن به قطار، صرف شام و پس از آن از هر شهیدی، سخنی.
در کوپه ما چند تن از برادران شهدا حضور داشتند و هر کدامشان از خصوصیات شهید و نحوه شهادت آنان سخن میگفتند. و در دیگر کوپهها نیز بر اساس شنیدهها این حالت بوده است.
استراحتی کوتاه و صدای خوش حی علیالصلوه و سپس اقامه نماز صبح در ایستگاه راهآهن قم و از دور سلامی بر حضرت معصومه(س) و خدا حافظی و التماس دعا از آن حضرت. ادامه مطلب ...
در آن زمان نگرانی در مورد این مسائل برایم احساس مسئولیت ایجاد میکرد، این نگرانی را در دولت مطرح کردم. من در آن زمان محافظهکار نبودم و هنوز هم نیستم. اگر چیزی از نظر من درست باشد باید عنوان کنم. لازم ندیدم مصاحبه کنم و هیچگاه هم این کار را انجام ندادم اما با یک یک مسئولان صحبت کردم، با یک یک سران سه قوه بحث کردم، با آقای منتظری صحبت کردم و به عبارتی با هر کسی که میتوانست در این کار نقش داشته باشد صحبت کردم. در نهایت خدمت حضرت امام(س) از نگرانیهای خود نوشتم و حضرت امام(س) پاسخ دادند که مطلب مهمی است و باید در رسانهها و دانشگاهها مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد. این امر با مجوز حضرت امام(س) بود.افراد مخالف بسیار نادر بودند. وقتی طرح گفته شد، افراد بسیاری بر اهمیت کار صحه گذاشتند. امکان دارد الان افرادی اظهار مخالفت کنند اما در آن زمان مخالف اجرای طرح کنترل جمعیت نبودند. آیتالله موسوی اردبیلی که در نماز جمعه بیان میکردند باید نسل را زیاد کرد، وقتی دلایل اجرای سیاستهای کنترلی را شنیدند قانع شدند نباید در خطبهها بر افزایش نسل تاکید کنند. همه نگران بودند تنظیم خانواده کار خلاف شرع است و نمیخواستند ورود پیدا کنند. آقای منتظری و بسیاری قبول کردند که در سخنرانیها و خطبههای خود مسئله افزایش نسل را مطرح نکنند. نگرانی همه از بعد شرعی بود. وقتی حضرت امام(س) ابراز داشتند این مطلب قابل بحث است، نگرانیها از لحاظ غیر شرعی بودن بر طرف شد و لذا قبل از قانونی شدن آن، والدین امر تنظیم خانواده را شروع کردند. الان که منحنیهای رشد جمعیت را بررسی میکنید میبینید که خیلی پیشتر از اینکه قانون در مجلس تصویب شود، رشد جمعیت شروع به کاهش کرد چرا که مردم تنها نگران نظر حضرت امام(س) در مورد حرمت تنظیم خانواده بودند.
فریده مصطفوی:
امام در دهۀ محرم و روز عاشورا در قم به همۀ مجالس عزادارى رفتند و شرکتزهرا مصطفوی
یکی از پزشکان قم نقل میکرد هنگامی که خبر دادند امام دچار ناراحتی قلبی
شدهاند خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم. فشار ایشان عدد پنج را
نشان میداد که از نظر طبی خطرناک بود. کارهای اولیه را انجام دادم و پس از دو
ساعت که قدری وضع بهتر شده بود و امام قاعدتاً نمیتوانستند و نمیبایست حرکتی
بکنند آماده حرکت شدند. عرض کردم: «آقا جان چرا برخاستید؟» فرمودند: «نماز»
عرض کردم: «آقا شما در فقه مجتهد هستید و من در طب. حرکت شما به فتوای طبی
من حرام است؛ خوابیده نماز بخوانید.» ایشان نیز با دقت به نظر من عمل فرمودند.
ادامه مطلب ...