در ماه مبارک رمضان در فصل گرماى نجف اشرف، ایشان براى نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیتاللّه بروجردى تشریف مىبردند و هر روز، اول هشت رکعت نافلههاى ظهر را مىخواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه، نسبتاً طولانى مىخواندند و بعد از تعقیبات، هشت رکعت نافلههاى عصر را مىخواندند. بعد نماز عصر را با اذان و اقامه مانند نماز ظهر مىخواندند و بعد از خواندن تعقیبات، تشریف مىبردند. این کار در آن سن و سال و آن هواى گرم بخصوص در حال روزه، کار آسانى نبود. حتى جوانها هم به سختى از عهدۀ انجام این کار بر مىآیند. با این حال، اینگونه با جدیت تمام عبادت مىکردند.
انجام این اعمال سبب تربیت طلبهها مىشد.
بعضى از طلبهها که فقط نمازهاى واجب را مىخواندند، از امام تبعیت مىکردند و
آنوقت نافلهها را هم مىخواندند. روزهاى جمعه نافلهها را در منزل مىخواندند و در مدرسه بدون خواندن نافله، دو نماز ظهر و عصر را جمع مىکردند و اجازه اذان براى نماز عصر را نمىدادند. این نکتهها نمایانگر دقت آن بزرگوار در انجام عبادتها، مطابق با
دستور موظف است.
منبع: ماه تابان، تدوین حسن کشوردوست، ص 92.
امام هر روز نیمه شب قبل از اذان صبح براى نماز شب و دعا بیدار مىشدند و پس از نماز
صبح قدرى استراحت مىکردند؛ و بعد کمى مطالعه و بعد هم صبحانه مىخوردند. قبل
از ساعت هشت به دفتر کار خود مىرفتند و پس از شنیدن اخبار، نامههایى که بایستى
مطالعه مىکردند و یا قبضهایى که باید مُهر مىشد به خدمتشان مىبردند تا ساعت
حدوداً ده ونیم ـ یازده در اتاق بودند و بعد چیزى مىخوردند و کمى استراحت
مىکردند. در صورت داشتن ملاقات پس از پوشیدن لباس و آماده و مرتب کردن خود، به
طرف حسینیه حرکت مىکردند؛ در همین فاصله ده دقیقه ـ یک ربع، با اعضاى خانواده
مجالست داشتند. امام نزدیک ظهر آماده نماز و تعقیبات مىشدند و پس از اداى نماز و
صرف ناهار به اخبار گوش مىدادند و سپس قدرى استراحت مىکردند و بعد مشغول
مطالعۀ بولتنهاى خبرى و روزنامهها مىشدند و مقید بودند تمام اخبار رادیوهاى خارجى
و تلویزیون را هم بشنوند. گاهى اوقات هم تلویزیون نگاه مىکردند، به رادیو گوش
مىدادند تا خودشان در متن قضایا باشند. هر روز غیر از جمعهها براى حدود بیست ـ
سى نفر خطبۀ عقد مىخواندند. گاهى نیز مراسم عقد خانوادههاى شهدا یا برادران
جانباز و معلول در محضر امام واقع مىشد
ادامه مطلب ...
یکی از مؤمنان با یک واسطه از من خواسته بود که از حضرت امام
لباسی را بخواهم که در آن، نماز خوانده باشند. از طرفی خجالت
میکشیدم این درخواست را مطرح کنم و از طرفی مایل نبودم به آن مؤمن
جواب رد بدهم. تا در فرصتی پس از آنکه عرائض خودم تمام شد و
پاسخ شنیدم، در حالی که میخواستم خداحافظی کنم فشرده و با زحمت
مطلب را عرض کردم. امام فرمودند: بنشین و با تبسم و شادی خاصی که
حاجت مؤمنی را به شکل خصوصی برمیآوردند، کسی را صدا زدند،
دستور فرمودند برو آن عبا را که فلان جا است بیاور. عبا را که آوردند،
امام خود گرفتند و به من تحویل دادند. فرمودند به او بده و دعایی کردند.
وقتی بیرون آمدم بعضیها که متوجه شدند، بدشان نمیآمد از من بگیرند
که گفتم مربوط به من نیست و آن مؤمن فوقالعاده خرسند شد. این
خاطره نیز بیانگر درجه علاقه امام به مردم و رفع حاجات آنها است.
من در کربلا، مشرف شده بودم که امام تشریف آوردند. کربلا هفت زیارت
مخصوصه دارد. نجف سه زیارت مخصوصه دارد. علاوه بر شبهای جمعه ایشان هفتدر نوفل لوشاتو روزى بعد از نماز مغرب و عشا از امام پرسیدم در این انقلاب بر اثر
کشتار فراوان و اعتصابات زیاد و درگیرهاى عظیم و خونین، اگر مردم خسته شدند و به
نهضت ادامه ندادند شما آن روز چه خواهید کرد؟
امام در جواب پاسخى گفتند که من از طرح آن سؤال شرمنده و خجل شدم. امام در
کمال آرامش و سکون فرمودند: «مسأله اى نیست، مردم شش ماه استراحت مى کنند و
دوباره به پا مى خیزند».
ادامه مطلب ...
من شاهد بودم که حضرت امام (قدسسره) نماز را با تأنّی و کوتاه
میخواندند و مقید بودند که حتماً نماز را اوّل وقت بخوانند و بسیار
ناراحت میشدند از تأخیر نماز در اول وقت. قنوت را سبک میگرفتند و
زیاد اهل تعقیبات نبودند. نافله مغرب را حتماً میخواندند و نماز شبشان
حتی در مواقع بحرانی ترک نمیشد و زیارت شعبانیه را میخواندند. اهل
ذکر و ورد و تسبیح و عصا نبودند.
در تنگ غروب ماه رمضان یک جزو قرآن میخواندند.
در حرم حینالورود، درِ حرم حضرت معصومه و ضریح مبارک را
میبوسیدند و مختصر سلامی میدادند و برمیگشتند. بعضاً سر قبر مرحوم
حائری و خوانساری و صدر فاتحه میخواندند. عصر چهارشنبه که درس
آخر هفته بود، به حرم مشرف میشدند و بعد از خروج از حرم طلاب را
نهی میکردند که پشت سر ایشان راه بیفتند.
ادامه مطلب ...