اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره)
و با تبیین نماز در دو سطح سالک و واصل، نماز این دو را متمایز میدانند. ایشان، نماز هر دسته را دارای ویژگی خاصّ خود دانسته و دربارهی نماز واصل، به ارائهی دلیل فلسفی پرداختهاند و آن را از دیدگاه اهل عرفان، تفسیر کردهاند.
ایشان میفرمایند: سالک مادامی که در سلوک و سیر الی الله است، نمازش براق عروج و رفرف وصول است و پس از وصول نمازش نقشهی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است.[1]
امام ـ رحمه الله علیه ـ در نظریهی یاد شده میفرمایند: از بیانات سابقه معلوم شد که آن چه پیش اهل تصوف معروف است که نماز وسیلهی معراج وصول سالک است و پس از وصول، سالک مستغنی از رسوم گردد، امر باطل بیاصل و خیال خام بیمغزی است که با مسلک اهل الله و اصحاب قلوب مخالف و از جهل به مقامات اهل معرفت و کمالات اولیاء صادر شده نعوذ بالله منه ...[2]
به بیانی دیگر، حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که تا وقتی فرد در حال سیر و سلوک الی الله و انجام عبودیت و بندگی است، خود او انجام دهندهی اعمال خود است، ولی وقتی به وصال معبود رسید و فانی در او شد، دیگر حق به جای وی، عبادت و افعال او را انجام میدهد. ایشان میفرمایند: و نیز مادامی که عبد در کسوت عبودیت است، نماز و جمیع اعمال آن از عبد است و چون فانی در حق شد، جمیع اعمال او از حق است و خود را تصرفی در آن نیست و چون به صحو بعد المحو و بقاء بعد الفناء نایل شد، عبادت از حق است در مرآه عبد.[3]
چون ممکن است کسی گمان برد در این صورت، عبادت مشترک بین حق و بنده میشود. امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه میفرمایند: و این اشتراک نیست، بلکه امر بین الامرین است و نیز تا سالک است، عبادت از عبد است و چون واصل شد، عبادت از حق است و این است معنی انقطاع عبادت پس از وصول.[4]
ایشان در این میان به اقامهی دلیل فسلفی میپردازند و دربارهی نماز واصل به حق که فرمودند: «نمازش نقشهی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است»، میفرمایند: که نحوهی ادارهی نماز و انجام حرکات و افعال آن در نماز فرد واصل به حق، همانند نحوهی ادارهی مراتب پایین وجود توسط مراتب عالی آن است: ... بلکه از قبیل مراتب حکم غیب به شهادت و ظهور آثار باطن به ظاهر است چنانچه محققین از فلاسفه در خصوص تدبیر عالم عقلی نسبت به عالم ملک با آنکه عالی را توجّه به سافل نیست، فرمودند تدبیرات آنها از این عالم، تدبیر تبعی استجراری است.
ایشان در ادامه، بر اساس نظر اهل معرفت و عرفان، به توجیه و تفسیر مطلب میپردازند و میفرمایند: بلکه نزد اصحاب قلوب و ارباب معرفت، این تدبیرات نسک الهیه تابعهی تجلیات اسمائیه و صفاتیه و ذاتیه است بالجمله مستغرقان در مشاهدهی جمال جمیل را تجلیات عینیه حاصل شود که حرکات شوقیه در سرّ قلب آنها حاصل آید که از آن اهتزازات سریهی قلبیه، آثاری در ملک آنها حاصل شود که آن آثار به مناسبت کیفیت تجلیات مطابق با یکی از مناسک و عبادات است و با آنکه توجّه استقلالی به کیفیت هیچ یک از آنها ندارند، هیچ جزیی یا شرطی از آداب صوریهی آن تغییر نکند و کم و زیاد نگردد و بر خلاف مقررات شرعیه نگردد.[5]
خلاصه، نظر اهل معرفت آن است که بر این غرق شدگان در جمال محبوب تجلیهایی غیبی وارد میشود که باعث پدید آمدن حرکات شوقی در عمق جان آنان میشود. بدن آنان نیز از آن حرکتهای شوقی، تأثیر میپذیرد و در آن، آثاری پدید میآید که اعمال و اجزاء و شروط عبادات بدون توجّه فرد فانی در حق و غرق شده در جمال او، به درستی انجام میگیرد.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در مطلب دیگری، احوال و افعال پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را که سر سلسلهی واصلان و مجذوبان حق تعالی است، معیار صحّت حالی و ظاهری نماز میدانند. ایشان هر گونه نماز غیر از نماز مورد نظر اسلام و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و هر گونه حال و حالتی غیر از حالات او را ردّ میکنند و میفرمایند:
اگر غیر از این اوضاع و احوال که برای حضرت مجذوب حقیقی و واصل واقعی، جناب رسول ختمی مرتبت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این مکاشفهی روحانیه و معاشقهی حبیبانه دست داد، حال دیگری دست دهد یا وضع دیگری حاصل آید، از تصرفات شیطان است و سالک را در سلوک، انانیّت و خودی و خودیت بقایایی مانده و باید به علاج خود کوشد و طریق ضلالت را رها کند، پس آن نمازی که بعضی به عرفا نسبت دهند که نماز سکوتش گویند ... بر فرض صحّت نسبت، از جهل آن کسی است که این معجون بیمعنی را درست کرده، بالجمله کشفی اتم از کشف نبی ختمی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و سلوکی اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس ترکیبات بیحاصل دیگر را که از مغزهای بیخرد مدعیان ارشاد و عرفان است، باید رها کرد.[6]
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ و عمل به نماز:
پیش از آغاز این گفتار باید در پیشگاه آن حقیقت ناشناختهی دنیای اسلام و عرفان، اعتراف کنیم که آنچه میگوییم و مینویسیم و حتّی آنچه از آن انسان کامل و نمازگزار واصل با چشم خویش دیدهایم، جز صورتی از حقیقتی عظیم نیست؛ زیرا ما توانایی درک او و عبادت و نمازش را نداریم. بسیار شایسته است که از زبان آن انسان کامل به خود بگوییم:
هر کسی از ظن خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من
و ما به او بگوییم:
ما را کجا به کوی تو ممکن شود وصول کآنجا خیال را نبود قدرت نزول
آنچه تا کنون آوردیم، بیان نظر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ دربارهی نماز بود، امّا در بیان عمل ایشان، باید در زندگانی و جلوههای بندگیاش دقت کنیم؛ زیرا در فرهنگ عارفان است که «آن را که خبر شد، خبرش باز نیامد». بنابراین، دستیابی به ژرفای روح آن بزرگ مرد عارف بسیار دشوار است. بهتر است که برای شناخت نماز ایشان، از حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ کمک بگیریم که معیار خوبی برای شناخت نماز هر فرد از طریق عمل اوست که فرمودهاند: «و اعلم اَنَّ کلّ شیءٍ مِنْ علمک و تبعٌ لصلوتک.»[7] بدان که هر عملی از تو، ناشی از نماز تو و پیرو آن است.
با دقّت درکردار آن مرد عمل، جز حقیقت و خلوص و یکپارچگی در مسیر حیات، چیز دیگری نمییابیم. از همین حالِ او به نمازش پی میبریم؛ زیرا بر اساس حدیث یاد شده کردار هر کس، نشانهی واقعیت نماز اوست. هرچه کردار او صالح و بادوام باشد، نشان از نماز واقعی او دارد.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ کسی است که اهل علم و عرفان، به عظمتش معترفند؛ چنانکه مرجع بزرگ شیعه، مرحوم آیت الله العظمی اراکی ـ رحمه الله علیه ـ در وصف او فرمودهاند: مردی به فداکاری و تقوای او هرگز ندیدم، تقوا و فداکاری به تمام معنی.[8]
اگر در سخنان آن رامرد الهی دقّت کنیم، در مییابیم که نماز او محلّ الهامهای غیبی بوده است. آنگاه که به بیان اسرار نماز سالکان و نمازگزاران میپردازد، گاهی به صراحت اعتراف میکند که این مطلب از الطاف حق یا همان الهامهای غیبی پروردگار بوده که به او عطا کرده است، برای مثال، در جایی میفرمایند: و ما در رسالهی سرّ الصلوه، اسرار روحیهی این تکبیرات و رفع ید را به طور لطیفی که مذکور در آن رساله است، ذکر نمودهایم و آن از الطاف حق تعالی است به این مسکین و له الشکر و الحمد.[9]
به یقین، فیض لطف حق به این گونهی ویژه، شامل هر کس نخواهد بود، مگر خاصّان و مقرّبان درگاه او و اهل نماز واقعی. راه دیگر برای شناخت میزان پایبندی او به نماز، خاطرات شاهدان و نزدیکان آن مرد الهی است، که چند نمونه را به عنوان نشانی از حقیقت نماز و نماز حقیقیاش بیان میکنیم:
حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در وصف حال نمازگزاران مستغرق در جمال محبوب به این نکته اشاره میکنند که آن هنگام نماز، از خود و نماز و عبودیت خویش هم غافل میشوند. و امّا از حال خود او بشنویم:
نوهی امام ـ رحمه الله علیه ـ عاطفه اشراقی تعریف کردهاند: یادم هست که در اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضدّ هوایی به گوش ما رسید و ما چون به صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزلهی انفجار یک بمب است و سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان اتاق مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند و گویی اصلاً صدایی نشنیده و اصلاً متوجّه ورود ما به اتاق نشدهاند.[10]
و باز میگویند: روز اولی که شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو فرانسه بودند و نزدیک به سیصد تا چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. دو سه سؤال از امام شد که صدای اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر میگذرد.[11]
این خاطره، انسان را به یاد توجّه به نماز امام عارفان امام علی ـ علیه السّلام ـ در جنگ و نماز عاشورای امام حسین ـ علیه السّلام ـ در آن میدان نابرابر میاندازد، آری، همین دو خاطره شاید گویای یک دنیا حقیقت و اخلاص است؛ او که در نمازش خم ابروی یار میبیند، هیچ گاه حاضر نیست یار بر در باشد و او بر در غیر بایستد؛ خود ایشان در این باب توصیه فرمودهاند: سالک الی الله و مجاهد طریق معرفت در هیچ حالی از احوال و طوری از اطوار از وظیفهی عبودیت و حفظ محضر ربوبیت جلّت عظمته غفلت نکند، حتّی در امور عادیه...[12]
[1] . اسرار نماز، ص 12.
[2] . اسرار نماز، ص 14.
[3] . همان، ص 85.
[4] . همان، ص 80.
[5] . اسرار نماز، ث 12 ـ 13.
[6] . اسرار نماز، صص 13 ـ 14.
[7] . نهج البلاغه، نامه 27.
[8] . ویژه نامهی روزنامهی رسالت، (بهاریهی بهمن)، 14 / 11 / 72.
[9] . آداب الصلوه، ص 377.
[10] . مجلهی زن امروز، شمارهی 1267، خرداد 69.
[11] . حبیب و محبوب، مؤسسهی قدر ولایت، ص 48.
[12] . اسرار نماز، ص 60.
ادامه
اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره)
و با تبیین نماز در دو سطح سالک و واصل، نماز این دو را متمایز میدانند. ایشان، نماز هر دسته را دارای ویژگی خاصّ خود دانسته و دربارهی نماز واصل، به ارائهی دلیل فلسفی پرداختهاند و آن را از دیدگاه اهل عرفان، تفسیر کردهاند.
ایشان میفرمایند: سالک مادامی که در سلوک و سیر الی الله است، نمازش براق عروج و رفرف وصول است و پس از وصول نمازش نقشهی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است.[1]
امام ـ رحمه الله علیه ـ در نظریهی یاد شده میفرمایند: از بیانات سابقه معلوم شد که آن چه پیش اهل تصوف معروف است که نماز وسیلهی معراج وصول سالک است و پس از وصول، سالک مستغنی از رسوم گردد، امر باطل بیاصل و خیال خام بیمغزی است که با مسلک اهل الله و اصحاب قلوب مخالف و از جهل به مقامات اهل معرفت و کمالات اولیاء صادر شده نعوذ بالله منه ...[2]
به بیانی دیگر، حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که تا وقتی فرد در حال سیر و سلوک الی الله و انجام عبودیت و بندگی است، خود او انجام دهندهی اعمال خود است، ولی وقتی به وصال معبود رسید و فانی در او شد، دیگر حق به جای وی، عبادت و افعال او را انجام میدهد. ایشان میفرمایند: و نیز مادامی که عبد در کسوت عبودیت است، نماز و جمیع اعمال آن از عبد است و چون فانی در حق شد، جمیع اعمال او از حق است و خود را تصرفی در آن نیست و چون به صحو بعد المحو و بقاء بعد الفناء نایل شد، عبادت از حق است در مرآه عبد.[3]
چون ممکن است کسی گمان برد در این صورت، عبادت مشترک بین حق و بنده میشود. امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه میفرمایند: و این اشتراک نیست، بلکه امر بین الامرین است و نیز تا سالک است، عبادت از عبد است و چون واصل شد، عبادت از حق است و این است معنی انقطاع عبادت پس از وصول.[4]
ایشان در این میان به اقامهی دلیل فسلفی میپردازند و دربارهی نماز واصل به حق که فرمودند: «نمازش نقشهی تجلیات و صورت مشاهدات جمال محبوب است»، میفرمایند: که نحوهی ادارهی نماز و انجام حرکات و افعال آن در نماز فرد واصل به حق، همانند نحوهی ادارهی مراتب پایین وجود توسط مراتب عالی آن است: ... بلکه از قبیل مراتب حکم غیب به شهادت و ظهور آثار باطن به ظاهر است چنانچه محققین از فلاسفه در خصوص تدبیر عالم عقلی نسبت به عالم ملک با آنکه عالی را توجّه به سافل نیست، فرمودند تدبیرات آنها از این عالم، تدبیر تبعی استجراری است.
ایشان در ادامه، بر اساس نظر اهل معرفت و عرفان، به توجیه و تفسیر مطلب میپردازند و میفرمایند: بلکه نزد اصحاب قلوب و ارباب معرفت، این تدبیرات نسک الهیه تابعهی تجلیات اسمائیه و صفاتیه و ذاتیه است بالجمله مستغرقان در مشاهدهی جمال جمیل را تجلیات عینیه حاصل شود که حرکات شوقیه در سرّ قلب آنها حاصل آید که از آن اهتزازات سریهی قلبیه، آثاری در ملک آنها حاصل شود که آن آثار به مناسبت کیفیت تجلیات مطابق با یکی از مناسک و عبادات است و با آنکه توجّه استقلالی به کیفیت هیچ یک از آنها ندارند، هیچ جزیی یا شرطی از آداب صوریهی آن تغییر نکند و کم و زیاد نگردد و بر خلاف مقررات شرعیه نگردد.[5]
خلاصه، نظر اهل معرفت آن است که بر این غرق شدگان در جمال محبوب تجلیهایی غیبی وارد میشود که باعث پدید آمدن حرکات شوقی در عمق جان آنان میشود. بدن آنان نیز از آن حرکتهای شوقی، تأثیر میپذیرد و در آن، آثاری پدید میآید که اعمال و اجزاء و شروط عبادات بدون توجّه فرد فانی در حق و غرق شده در جمال او، به درستی انجام میگیرد.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در مطلب دیگری، احوال و افعال پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را که سر سلسلهی واصلان و مجذوبان حق تعالی است، معیار صحّت حالی و ظاهری نماز میدانند. ایشان هر گونه نماز غیر از نماز مورد نظر اسلام و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و هر گونه حال و حالتی غیر از حالات او را ردّ میکنند و میفرمایند:
اگر غیر از این اوضاع و احوال که برای حضرت مجذوب حقیقی و واصل واقعی، جناب رسول ختمی مرتبت ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این مکاشفهی روحانیه و معاشقهی حبیبانه دست داد، حال دیگری دست دهد یا وضع دیگری حاصل آید، از تصرفات شیطان است و سالک را در سلوک، انانیّت و خودی و خودیت بقایایی مانده و باید به علاج خود کوشد و طریق ضلالت را رها کند، پس آن نمازی که بعضی به عرفا نسبت دهند که نماز سکوتش گویند ... بر فرض صحّت نسبت، از جهل آن کسی است که این معجون بیمعنی را درست کرده، بالجمله کشفی اتم از کشف نبی ختمی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و سلوکی اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس ترکیبات بیحاصل دیگر را که از مغزهای بیخرد مدعیان ارشاد و عرفان است، باید رها کرد.[6]
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ و عمل به نماز:
پیش از آغاز این گفتار باید در پیشگاه آن حقیقت ناشناختهی دنیای اسلام و عرفان، اعتراف کنیم که آنچه میگوییم و مینویسیم و حتّی آنچه از آن انسان کامل و نمازگزار واصل با چشم خویش دیدهایم، جز صورتی از حقیقتی عظیم نیست؛ زیرا ما توانایی درک او و عبادت و نمازش را نداریم. بسیار شایسته است که از زبان آن انسان کامل به خود بگوییم:
هر کسی از ظن خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من
و ما به او بگوییم:
ما را کجا به کوی تو ممکن شود وصول کآنجا خیال را نبود قدرت نزول
آنچه تا کنون آوردیم، بیان نظر امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ دربارهی نماز بود، امّا در بیان عمل ایشان، باید در زندگانی و جلوههای بندگیاش دقت کنیم؛ زیرا در فرهنگ عارفان است که «آن را که خبر شد، خبرش باز نیامد». بنابراین، دستیابی به ژرفای روح آن بزرگ مرد عارف بسیار دشوار است. بهتر است که برای شناخت نماز ایشان، از حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ کمک بگیریم که معیار خوبی برای شناخت نماز هر فرد از طریق عمل اوست که فرمودهاند: «و اعلم اَنَّ کلّ شیءٍ مِنْ علمک و تبعٌ لصلوتک.»[7] بدان که هر عملی از تو، ناشی از نماز تو و پیرو آن است.
با دقّت درکردار آن مرد عمل، جز حقیقت و خلوص و یکپارچگی در مسیر حیات، چیز دیگری نمییابیم. از همین حالِ او به نمازش پی میبریم؛ زیرا بر اساس حدیث یاد شده کردار هر کس، نشانهی واقعیت نماز اوست. هرچه کردار او صالح و بادوام باشد، نشان از نماز واقعی او دارد.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ کسی است که اهل علم و عرفان، به عظمتش معترفند؛ چنانکه مرجع بزرگ شیعه، مرحوم آیت الله العظمی اراکی ـ رحمه الله علیه ـ در وصف او فرمودهاند: مردی به فداکاری و تقوای او هرگز ندیدم، تقوا و فداکاری به تمام معنی.[8]
اگر در سخنان آن رامرد الهی دقّت کنیم، در مییابیم که نماز او محلّ الهامهای غیبی بوده است. آنگاه که به بیان اسرار نماز سالکان و نمازگزاران میپردازد، گاهی به صراحت اعتراف میکند که این مطلب از الطاف حق یا همان الهامهای غیبی پروردگار بوده که به او عطا کرده است، برای مثال، در جایی میفرمایند: و ما در رسالهی سرّ الصلوه، اسرار روحیهی این تکبیرات و رفع ید را به طور لطیفی که مذکور در آن رساله است، ذکر نمودهایم و آن از الطاف حق تعالی است به این مسکین و له الشکر و الحمد.[9]
به یقین، فیض لطف حق به این گونهی ویژه، شامل هر کس نخواهد بود، مگر خاصّان و مقرّبان درگاه او و اهل نماز واقعی. راه دیگر برای شناخت میزان پایبندی او به نماز، خاطرات شاهدان و نزدیکان آن مرد الهی است، که چند نمونه را به عنوان نشانی از حقیقت نماز و نماز حقیقیاش بیان میکنیم:
حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در وصف حال نمازگزاران مستغرق در جمال محبوب به این نکته اشاره میکنند که آن هنگام نماز، از خود و نماز و عبودیت خویش هم غافل میشوند. و امّا از حال خود او بشنویم:
نوهی امام ـ رحمه الله علیه ـ عاطفه اشراقی تعریف کردهاند: یادم هست که در اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضدّ هوایی به گوش ما رسید و ما چون به صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزلهی انفجار یک بمب است و سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان اتاق مشغول نماز خواندن و عبادت کردن بودند و گویی اصلاً صدایی نشنیده و اصلاً متوجّه ورود ما به اتاق نشدهاند.[10]
و باز میگویند: روز اولی که شاه رفت، امام در نوفل لوشاتو فرانسه بودند و نزدیک به سیصد تا چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. دو سه سؤال از امام شد که صدای اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر میگذرد.[11]
این خاطره، انسان را به یاد توجّه به نماز امام عارفان امام علی ـ علیه السّلام ـ در جنگ و نماز عاشورای امام حسین ـ علیه السّلام ـ در آن میدان نابرابر میاندازد، آری، همین دو خاطره شاید گویای یک دنیا حقیقت و اخلاص است؛ او که در نمازش خم ابروی یار میبیند، هیچ گاه حاضر نیست یار بر در باشد و او بر در غیر بایستد؛ خود ایشان در این باب توصیه فرمودهاند: سالک الی الله و مجاهد طریق معرفت در هیچ حالی از احوال و طوری از اطوار از وظیفهی عبودیت و حفظ محضر ربوبیت جلّت عظمته غفلت نکند، حتّی در امور عادیه...[12]
[1] . اسرار نماز، ص 12.
[2] . اسرار نماز، ص 14.
[3] . همان، ص 85.
[4] . همان، ص 80.
[5] . اسرار نماز، ث 12 ـ 13.
[6] . اسرار نماز، صص 13 ـ 14.
[7] . نهج البلاغه، نامه 27.
[8] . ویژه نامهی روزنامهی رسالت، (بهاریهی بهمن)، 14 / 11 / 72.
[9] . آداب الصلوه، ص 377.
[10] . مجلهی زن امروز، شمارهی 1267، خرداد 69.
[11] . حبیب و محبوب، مؤسسهی قدر ولایت، ص 48.
[12] . اسرار نماز، ص 60.
ادامه
اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره)
از زبان نزدیکان ایشان نقل شده است که ایشان هیچ گاه نماز شب خود را ترک نکرد، حتّی در هواپیما. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ هنگامی که بر روی تخت بیمارستان بودند، به یکی از یاران خویش سفارش میکند که هنگام نماز و اذان او را بیدار کند، هنگامی که او از خواب برمیخیزد و میبیند که او را بیدار نکردهاند، با ناراحتی میفرمایند: من هیچ گاه نماز خود را به تأخیر نینداختهام، حال که پایم لب گور است، چرا این کار را بکنم.
به هر حال او به عمل معتقد بود و حتّی فرمودهاند: جمیع علوم عملی است حتی علم التوحید را نیز اعمالی است قلبیه و قالبیه.[1]
نگاه او به جهان غیر از نگاه ماست، ایشان فرمودهاند: «عالم، مسجد ربوبیت است. باید مراقبه کنند که با طهارت و صفای ظاهر و باطن در آن قدم نهند؛ که بساط حق را غیر مطهرین نتوانند پای نهاد و بار مجالست با او را جز به صدیقین مخلصین ندهند.»[2]
از این رو اوست که در اوج یقین فرمود با «دلی آرام و قلبی مطمئن» از میان شما میروم؛ زیرا جز او را، جرأت این ادعا نیست. روحش شاد باد.
.
[1] . آداب الصلواه، ص 171.
[2] . اسرار نماز، ص 60.
حمید گل مراد زاده- نماز و دانشگاه، ج 1، ص 349