نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات
نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات

اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره) 1

اسرار نماز در کلام امام خمینی(ره)
و دوم، خودخواهی و حق‌طلبی که آن، حقیقت معراج و قرب است.[1]
نماز حقیقی، معراج واقعی است:
از نکات دیگر در بیان و فهم دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی اهمیت نماز دارد این است که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را عین معراج واقعی می‌دانند که دارای حالت‌ها و مراحل گوناگونی است که برای افراد مختلف به تناسب درجه‌ی ایمان نمازگزار و حضور قلبی وی در نماز، تفاوت دارد. امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ به دلیل مسئله معراج واقعی بودن نماز، در تفسیر نماز به تطبیق دادن آن با حدیث معراج پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرداخته‌اند، زیرا بنا بر دستور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ اذکار آن سفر هم در نماز از جمله در رکوع و سجود گنجانیده شده است (همان گونه که در حدیث معراج آمده است).
نماز و سفرهای چهارگانه عرفانی (اسفار اربعه در نماز)
گفته شده که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ نماز را سفر الی الله و فی الله و من الله می‌دانند، سفر مؤمن و سالک به سوی خدا، چهار مرحله دارد که در اصطلاح «اسفار اربعه»‌ خوانده می‌شوند. سالک در این سفرها، مراتبی خاصّ را می‌پیماید و به دگرگونی‌های روحی خاصّی دست می‌یابد که شرح مفصّل آن در کتب عرفانی آمده است.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در کتاب اسرار الصلوه به طور بسیار اجمالی این اسفار را در نماز بیان می‌کنند. ایشان در کتاب اسرار نماز (معراج السالکین و صلوه العارفین) درباره‌ی نماز و طی منازل سلوک از طریق آن چنین می‌فرمایند: اگر روزگار به عارف ربانی مهلت دهد، تمام منازل سائرین و معارج عارفین را از منزلگاه یقظه تا اقصا منزل توحید از این معجون الهی و حبل متین بین خلق و خالق خارج کند.[2]
طی کردن این سفر دارای دو رکن است: اول، رسیدن به مقام طهارت. دوم، رسیدن به مقام فنا در نماز. شرط اساسی
آغاز این سفر نیز دور شدن از نجاست‌های ظاهری و باطنی و به ویژه رذایل باطنی است. ایشان در تعریف باطن نجاست ـ که دوری از آن لازمه‌ی سفر است ـ می‌فرمایند: نجاست، دوری از محضر انس و مهجوری از مقام قدس است و منافی با نماز است که معراج وصول مؤمنین و مقرّب ارواح متقین است.[3]
بنابراین، انسان برای اینکه سفر معنوی را آغاز کند، باید به «مقام طهارت باطن» برسد. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ در ادامه می‌فرمایند: ... و چون بدین مقام رسیدی، از تصرف شیطان خبیث مخبث خارج شدی و از رجز و رجس هجرت کردی و لایق حضور درگاه جلیل و مخلع شدن به خلعت خلیل گردیدی و مسافرت الی الله و معراج وصول حاصل شده که آن خروج از منزلگاه و بیت نفس است و باقی می‌ماند رکن دوم که در اصل نماز حاصل می‌شود و آن حرکت الی الله و وصول به باب الله است و فنای به فناء الله.[4]
پس معلوم شد که این سفر معنوی و معراج قرب حقیقی را دو رکن است، که یک رکن آن در باب طهارات حاصل می‌شود که سرّ آن، تخلیه و آنسرّ سرّ آن تجرید و سرّ مستسر آن تنزیه و سرّ مقنّع به سرّ آن، تنزیه و تقیید است و رکن اعظم آن در باب صلوه حاصل می‌شود که سرّ آن، تنزیه از توحید و تقیید است.[5]
عبارت‌های یاد شده که دربردارنده‌ی اصطلاحات خاص عرفانی است، به تناسب افراد نمازگزار از عوام الناس گرفته تا اهل معرفت و اخلاص، به مراتب این ارکان اشاره دارد. پیش‌تر آوردیم که حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ بر پایه‌ی حدیثی از ائمه ـ علیهم السّلام ـ اصل نماز را «یک رکعت» می‌دانند. از این رو، سفرهای چهارگانه را از آغاز تا پایان، به طور خلاصه در حدّ همان یک رکعت شرح داده‌اند.
ایشان در سرّ اجمالی نماز و اجمال سفرها می‌نویسد: آن عبارت است از حصول معراج حقیقی و قرب معنوی و وصول به مقام فنای ذاتی است که در اوضاع به سجده‌ی ثانیه که فنای از فناست و در اذکار به «ایاک نعبد» که مخاطبه‌ی حضوری است حاصل شود، چنان چه برداشتن سر از سجده تا سلام که علامت ملاقات و مراجعت از سفر است، رجوع به کثرت است، ولی با سلامت از حجب کثرات و بقای به حق، و در اذکار «اهدنا الصراط المستقیم» رجوع به خود و حصول صحو بعد المحو است و با اتمام رکعت که حقیقت صلو‌ه است، سفر تمام می‌شود و بباید دانست که اصل صلوه‌ یک رکعت است.[6]
در این باره باید گفت پس از فراهم آوردن مقدمات سفر که همان مقدمات و مقارنات نماز است، سفر با نیت و گفتن تکبیر افتتاحیه در ابتدای نماز، آغاز می‌شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ دستور این کار را چنین بیان فرموده‌اند: پس تو ای سالک الی الله و مجاهد فی سبیل الله! چون اقامه‌ی صلب در محضر قرب نمودی، تخلیص نیت در پیشگاه عزّت، و قبل خود را صفا دادی و در زمره‌ی اهل وفا داخل شدی، خود را مهیای دخول در باب کن و اجازه‌ی فتح ابواب طلب، و از منزل طبیعت حرکت کن و حجاب غلیظ آن را با تمسّک به مقام کبریایی رفع کن، و به پشت افکن و تکبیرگویان وارد حجابی دیگر شو و آن را رفع کن، و به پشت سر افکن و تکبیر بگو و حجاب سوم را نیز مرتفع کن که به منزل باب القلب رسیدی؛ پس توقّف کن و دعای مأثور بخوان: «اللهم انت الملک الحق المبین الخ.»[7]
با ذکر جمله‌ای از آن حضرت که ارکان مهم نماز و رکعت اصلی آن را سه چیز دانسته‌اند، اسرار سفرهای عرفانی در نماز را با بیان اسرار آنها، ادامه می‌دهیم، بدان که عمده‌ی احوال صلوه سه حال است که سایر اعمال و افعال مقدمات و مهیئات آن است، اول، قیام و دوم رکوع و سوم سجود.[8]
در سرّ رکوع فرموده‌اند: حقیقت رکوع، تمام نمودن قوس عبودیت و افنای آن در نور عظمت ربوبیت است.[9]
و در سرّ سجود فرموده‌اند: بالجمله، سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غیر و رخت بربستن از جمیع کثرات حتّی کثرات اسماء و صفات و فنای در حضرت ذات است و در این مقام، نه از سمات عبودیت خبری است و نه از سلطان ربوبیت در قلوب اولیاء، اثری و حق تعالی خود در وجود عبد، قائم به امر است.[10]
ایشان پس از ذکر عباراتی از یک حدیث دربار‌ه‌ی تشهد می‌فرمایند: امّا اشاره به سرّ تشهد به طوری که ذکر نمودیم، آنجا که می‌فرماید: «تعلم ان النواصی الخلق بیده الخ» و این اشاره لطیفه است به مقام تحقق به صحو بعد المحو که کثرات حجاب جمال محبوب نباشند و قدرت و مشیّت حق را نافذ و ظاهر در مرائی خلقیه بیند.[11]
امام ـ رحمه الله علیه ـ در واپسین مرحله می‌فرمایند: از آنچه مذکور شد از سرّ صلوه که حقیقت آن، عبارت از سفر الی الله و فی الله و من الله است، در سرّ سلام، مطلبی دیگر معلوم می‌شود و آن، این است که چون سالک در حال سجده، غیبت مطلقه از همه‌ی موجودات برای او دست داد و از همه‌ی موجودات غایب شد و در آخر سجده، حالت صحوی برای او رخ داد و در تشهد نیز حالت قوت گرفت، ناگاه از حال غیبت از خلق، به حضور منتقل شد و ادب حضور را به جای آورد و در آخر تشهد توجّه به مقام نبوت پیدا کرد و در محضر ولایت آن سرور، ادب حضور را که سلام شفاهی است، به جا آورد و پس از آن به تعینات نور ولایت که قوای ظاهره و باطنه‌ی خود عبادالله الصالحین است، توجّه نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته و پس از آن به مطلق کثرات غیبت و شهادت توجّه پیدا نموده، ادب حضور را ملحوظ داشته، شفاهاً سلام تقدیم داشت و سفر رابع من الحق الی الخلق تمام شد و این اجمال را تفصیل بیش از این است که من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدنش.[12]
در پایان این گفتار یادآور می‌شویم که حالاتی که امام ـ رحمه الله علیه ـ در هر یک از اجزای نماز برای نمازگزار ذکر کرده‌اند، بیانگر حالات وارد بر نمازگزار در سفر خاصّی است که به شماره‌ی سفر و آغاز و انجام آن، اشاره‌ی دقیق نداشته‌اند. همین امر، بیان اسفار را اجمالی‌تر کرده است.
ارتباط نماز با انسانیت از دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ :
یکی دیگر از نکات مهم در دیدگاه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ درباره‌ی نماز، ارتباط انسانیت با نماز واقعی است. به گونه‌ای که با توجّه به آن، مسأله‌ی میزان بودن نماز در ردّ یا قبولی دیگر اعمال به سادگی حل می‌شود. حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ معتقدند که نماز با انسانیت، رابطه‌ای متقابل دارد. ایشان می‌فرمایند: مادامی که انسان، صورت انسان و انسان صوری است، نماز او نیز نماز صوری و صورت نماز است و فایده‌ی آن نماز، فقط صحّت اجزای صوری فقهی است، در صورتی که قیام به جمیع اجزا و شرایط صحّت آن کند، ولی مقبول درگاه و پسند خواطر نیست و اگر از مرتبه‌ی ظاهر به باطن و صورت به معنی پی برد، تا هر مرتبه‌ای که متحقق شود، نماز او حقیقت پیدا می‌کند ... پس مادامی که نماز انسان، صورت نماز است و به مرتبه‌ی باطن و سرّ آن نرسیده، انسان متحقق نشده، انسان نیز صورت انسان است و حقیقت آن متحقق نگردیده، پس میزان در کمال انسانیت و حقیقت آن، عروج به معراج حقیقت و صعود به اوج کمال و وصول به باب الله با مرقاه نماز است.[13]
نماز؛ ضرورت همیشگی:
یکی از ادعاهایی که در بین صوفیان و عارف‌نمایان وجود داشته است، این است که هر گاه فرد نمازگزار یا عارفی به وصال حق رسید، به عبادت و نماز نیازی ندارد. بنابراین می‌تواند عبادت و نماز را ترک کند. حضرت امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ با تحلیل واقعی نماز، نظریه‌ی یاد شده را ردّ می‌کنند.
[1] . همان، ص 350.
[2] . اسرار نماز، ص 57.
[3] . همان، ص 56.
[4] . اسرار نماز، ص 57.
[5] . همان، ص 55.
[6] . اسرار نماز، ص 15 ـ 16.
[7] . اسرار نماز، ص 79.
[8] . آداب الصلوه، ص 350.
[9] . اسرار نماز، ص 99.
[10] . اسرار نماز، ص 106.
[11] . همان، ص 116.
[12] . اسرار نماز، ص 118 ـ 119.
[13] . اسرار نماز، صص 7 ـ 8.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد