نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات
نماز اوج بندگی

نماز اوج بندگی

احادیث،احکام،خاطرات

نماز تبعیدگاه جهنم


پسرم! آنچه مورد نکوهش و سرمایه و اساس شقاوت ها و بدبختى ها و هلاکت ها و رأس تمام خطاها و خطیئه ها است حبّ دنیا است که از حبّ نفس نشأت مى گیرد. عالم ملک مورد نکوهش نیست بلکه مظهر حق و مقام ربوبیّت او است و مهبط ملائکة اللّه و مسجد و تربیت گاه انبیا و اولیا- علیهم سلام الله- است و عبادتگاه صُلحا و محلّ جلوه  حق بر قلوب شیفتگان محبوب حقیقى، و حبّ به آن اگر ناشى از حبّ به خدا باشد و به عنوان جلوه او- جلّ و علا- باشد، مطلوب و موجب کمال است و اگر ناشى از حبّ به نفس باشد رأس همه خطیئه ها است، پس دنیاى مذموم در خود تو است، علاقه ها و دلبستگى ها به غیر صاحب دل موجب سقوط است. همه مخالفت ها با خدا و ابتلا به معصیت ها و جنایت ها و خیانت ها از حبّ خود است، که حبّ دنیا و زخارف آن و حبّ مقام و جاه و مال و منال از آن نشأت مى گیرد در عین حال که هیچ دلى به غیر صاحب دل به حسب فطرت بستگى نتواند داشت لکن این حجاب هاى ظلمانى و نورانى که ما را و همه را از صاحب دل غافل دارد و به گمان و اشتباه خود، غیر صاحب دل را دلدار مى داند، ظلمات فوق ظلمات است. ما و امثال ما به حجاب ها [ى ] نورانى نرسیدیم و در حجاب هاى ظلمانى اسیر هستیم. آنکه گوید: هَبْ لى کَمالَ الانْقِطاعِ الَیْکَ وَ انِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها الَیْکَ حَتّى  تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ الى  مَعْدِنِ الْعَظَمَة از حجاب هاى ظلمانى گذشته است شیطان که در مقابل امر خدا ایستاد و به آدم خضوع نکرد، در حجاب ظلمانى خود بزرگ بینى بود و خَلَقْتَنِى مِنْ نارٍ وَ انَا خَیْرٌ مِنه «16» گویان از ساحت ربوبى مردود شد، و ما نیز تا در حجاب خودى هستیم و خودبین و خودخواه هستیم، شیطانى هستیم و از محضر رحمان مطرود، و چه مشکل است شکستن این بت بزرگ که مادر بت ها است!


و ما تا خاضع او و فرمانبردار او هستیم خاضع براى خدا و فرمانبردار او- جلّ و علا- نیستیم و تا این بت شکسته نشود حجاب هاى ظلمانى دریده و برداشته نشود. اوّل باید بدانیم که حجاب چیست که اگر ندانیم، نخواهیم توانست درصدد رفعش- یا لا اقل تضعیفش- برآییم و یا لا اقل هر روز به غلظت و قوّت آن نیفزاییم. در حدیثى است که «بعض اصحاب رسول اللَّه- صلّى اللَّه علیه و آله- خدمت ایشان بودند صدایى به گوششان رسید، سؤال کردند: چه صدایى است؟ فرمودند: صداى سنگى بود که هفتاد سال قبل، از لب جهنم حرکت کرده بود و حال به قعر جهنّم رسید، آن گاه مطلع شدند که کافرى هفتاد ساله مرده است». «17» اگر حدیث صادر شده باشد، شاید آن بعض از اهل حال بوده یا با تصرّف رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- به گوششان رسیده، براى تنبیه غافلان و هوشیار جاهلان، اگر هم حدیث- که الفاظش را یاد ندارم- صادر نشده باشد لکن مطلب همین است، ما یک عمر رو به جهنّم سیر مى کنیم و یک عمر نماز- که بزرگ ترین یادگاه خداى متعال است- پشت به حق و خانه او- جلّ و علا- و رو به خود و خانه نفس به جا مى آوریم و چه دردناک است که نماز ما که باید معراج ما باشد و ما را به سوى او و بهشت لقاى او برد به سوى خود ما و تبعیدگاه جهنم برد.

  ادامه مطلب ...

امام و نماز زیر درخت سیب نوفل وشاتو


امام تأکید داشتند کوچکترین خرجی هم که می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ شود محاسبه شود و من نیز مطابق امر ایشان سیر تا پیاز را حساب می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏کردم و آقا نیز از این بابت خوشحال بودند. وقتی قرار شد به محل جدید نوفل لوشاتو برویم، در خدمتشان بودم. حاج احمد آقا گفت امام می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ فرمایند در کار هزینه ‏‏ها دقت کنید که چیزی از قلم نیفتد. من خدمتشان گفتم حضرتعالی خاطرتان از این جهت آسوده باشد ما حتی سعی می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ کنیم پول بنزین از فرودگاه به شهر را به حسابتان منظور کنیم و تا حد ممکن طوری عمل خواهد شد که ان‏شاءالله در این زمینه مسأله‏ ای نباشد امام این طرز کار را تأیید فرمودند. در نوفل لوشاتو امام زندگی ساده و بی‏‏‏‏ آلایش خود را شروع کردند. امام در این خصوص نیز همان تأکیدات همیشگی‏ شان را داشتند و تذکر می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ دادند که باید مواظب باشید تا آنجا که میسر است حتی یک دینار اضافه خرج نشود. می ‏فرمودند من فقیر هستم، مواظب باشید اسراف نشود، بیهوده خرج نشود و خلاصه همان زندگی ساده و محدود خودشان را داشتند. روزهای اولی که در نوفل لوشاتو بودیم، هوا بسیار خوب بود. امام چند روزی اندکی قبل از نماز زیر آن درخت معروف سیب می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نشستند و نماز هم در همان محل اقامه می ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شد. محلی که بعدها وقتی هوا سرد شد چادر زدند.

رسالت افشاگری بر ضد فریب‏کاران

اینها که به صورت منافقین پیش آمدند و در میدان مسلمین واقع شده‏اند و می‏خواهند کارشکنی کنند برای اسلام و مسلمین، باید هر چه از آنها پیدا کردند، هر پرونده‏ای که از اینها پیدا کردند این را نشان بدهند تا معلوم بشود که اینها جزو منافقین‏اند. و با آنها مبارزه کنند، تا معلوم شود، خوب با یک کاسبی که خیلی هم آثار سجده در جبینش هست، یا

یک نویسنده‏ای که از اول که وارد می‏شود «بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم» در کلامش می‏نویسد و بعد هم از «جمهوری اسلامی» شروع می‏کند[ستایش]کردن و[تمجید]کردن، تعریف کردن. لکن از زیر لطمه بر اسلام وارد می‏شود. با این نمی‏شود الآن کاری کرد. هر کاری بخواهید بکنید می‏گویند او یک مسلمان است؛ یک آدم حسابی است. نمی‏شود، این تا افشاء نشود. تا مشتش باز نشود توی مردم. این مقدس‏مآبی که هر روز می‏رود پشت سر فلان آقا نماز می‏خواند و گاهی هم سهم امام می‏دهد برای اغفال آن آقا، لکن در واقع مخالف با این رژیم است و می‏خواهد بزند این رژیم را و از هم بشکند، مشکل است با او معارضه کردن. این را جز افشاگری الآن جور دیگر راه نداریم.   ادامه مطلب ...

خطر فرصت‏طلبان و منافقان

امروز مردم متوجه به اسلامند، آنها هم به اسلام روی آورده‏اند. مردم انقلابی شده‏اند. یک دسته دیگر جوانهایشان را دادند، یک دسته دیگر اموالشان از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند، و اینها توی خانه‏ها نشسته بودند. اگر کمک نمی‏کردند، لااقل کاری نداشتند. تماشا می‏کردند ببینند کی جلو می‏افتد. در خارج نشسته بودند؛ در خارج ایران. در داخل ایران نشسته بودند و نظر دوخته بودند که ببینند کدام طایفه‏ای که با هم دارند جنگ می‏کنند غلبه می‏کنند. هر کدام غلبه کردند بروند زیر علم آنها. حالا مسلمانها غلبه کردند، آمده‏اند زیر بیرق مسلمان‏ها. لکن شیطنتشان را دست برنمی‏دارند. زیر[پرده توطئه می‏کنند]در ظاهر فریاد می‏کنند و اسلام را ترویج می‏کنند و رژیم سابق را «طاغوت» می‏گویند و رژیم فعلی را «جمهوری اسلامی» می‏گویند. لکن در زیر پرده مخالفت می‏کنند با اسلام. مخالفت می‏کنند با جمهوری اسلامی. اگر امروز کارتر پیش بیاید، اینها سینه‏زن برای کارترند، حالا هم در زیر دارند سینه می‏زنند برایش. الآن هم روابط با امریکا، هم مستقیم هست هم مع‏الواسطه. هر کس پیش بیاید آن طوری است. منافقین این طورند. اصلاً این صفت منافقین است. در زمان رسول‏اللّه‏ هم آن گرفتاریی که اسلام برای منافقین داشت و از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم می‏کردند و تو سر هم می‏زدند و پیش می‏بردند و یا عقب می‏نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقی که آمده و می‏گوید من برای اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابوسفیان و دارودسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد می‏گوید من مسلمانم، با مسلمان که نمی‏شود کاری کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم می‏خواند و جماعت هم می‏خواند و پای منبر رسول‏اللّه‏ هم می‏نشیند و اشک هم می‏ریزد، با این که نمی‏شود کاری کرد.   ادامه مطلب ...

آداب نماز

آداب نماز                                                                                                                صفحه ر

‏     ‏‏فرزندم، کوشش کن که در صراط مستقیم، که صراط الله است، ولو‏‎ ‎‏لنگان لنگان حرکت کنى و حرکات و سکنات قلبى و قالبى را رنگ معنویت و‏‎ ‎‏الوهیت دهى و خدمت به خلق را براى آنکه خلق خدا هستند بنمایى. انبیاء‏‎ ‎‏عظام و اولیاء خاص خدا در عین حال که مشابه دیگران اشتغال به کارها‏‎ ‎‏داشته اند، هیچگاه در دنیا وارد نبوده اند؛ چون اشتغالشان بالحق و للحق‏‎ ‎‏بوده؛ در عین حال از رسول ختمى صلّى الله علیه و آله و سلّم روایت شده که‏‎ ‎‏فرموده است: ‏‏لَیُغٰانُ عَلىٰ قَلبى وَ اِنّى لاََسْتَغفِرُ الله فى کُلِّ یَومٍ سَبْعینَ مَرَّة‏‎[2]‎‏ ـ شاید‏‎ ‎‏رؤیت حق در کثرت را کدورتْ حساب مى فرمود.‏

‏     پسرم، خود را مهیا کن که پس از من بر تو جفاها رود و نگرانیها که از‏‎ ‎‏من دارند به حساب تو گذارند. اگر حساب خود را با خداى خود صاف کنى و‏‎ ‎‏پناه به ذکر الله برى، هراسى از خلق به خود راه مده که حساب خلق زودگذر‏‎ ‎‏است و آنچه ازلى است حساب در پیشگاه حق است.‏  ادامه مطلب ...

کتاب نماز (بعضی از نماز های مستحبی)

‏بعضى از نمازهاى مستحبى‏‏ ‏

‏از آن جمله است: ‏‏نماز جعفر بن ابى طالب ‏‏علیه السلام‏‏ و این نماز از مستحبات مؤکّد است و از‏‎ ‎‏نمازهاى مشهور بین عامّه و خاصّه است، و از چیزهایى است که پیغمبر ‏‏صلى الله علیه و آله وسلم‏‏ به پسر‏‎ ‎‏عمویش هنگام بازگشت از سفرش به خاطر محبّت و گرامى داشتن او به وى عطا کرد که از‏‎ ‎‏امام صادق ‏‏علیه السلام‏‏ است که: «در روز فتح خیبر هنگامى که جعفر از حبشه آمد، پیغمبر ‏‏صلى الله علیه و آله وسلم‏‏ به‏‎ ‎‏او فرمود: «آیا جایزه اى به تو ندهم؟ آیا بخششى به تو نداشته باشم؟ آیا به تو هدیه اى‏‎ ‎‏نکنم؟» پس جعفر گفت: «چرا یا رسول الله » ـ حضرت صادق ‏‏علیه السلام‏‏مى فرماید: مردم گمان‏‎ ‎‏کردند که پیغمبر به او طلا یا نقره مى دهد، لذا گردن ها را کشیدند تا ببینند چه مى دهد ـ پس‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س) (ج.۱)ترجمه تحریر الوسیلهصفحه 274

‏پیغمبر به او فرمود: «چیزى به تو عطا مى کنم که اگر آن را هر روز انجام دهى، برایت از دنیا‏‎ ‎‏و آنچه در آن است، بهتر خواهد بود و اگر هر دو روز یک مرتبه انجام دهى، خداوند گناه‏‎ ‎‏بین آن دو روزت را مورد مغفرت قرار مى دهد و اگر در هر جمعه یا هر ماه یا هر سالى‏‎ ‎‏انجام دهى خداوند گناه بین آن ها را مى بخشد».‏

‏و با فضیلت ترین وقت خواندن نماز جعفر (طیّار)، روز جمعه هنگام بالا آمدن آفتاب‏‎ ‎‏است و مى توان آن را از نافله هاى شب یا روز، حساب کرد که ـ چنان که در روایت آمده ـ‏‎ ‎‏هم براى او از نوافلش حساب شود و هم نماز جعفر، پس با نماز جعفر نافلۀ نماز مغرب را‏‎ ‎‏مثلاً نیّت مى کند. و این نماز چهار رکعت است که دو سلام دارد، در هر رکعتى حمد و‏‎ ‎‏سوره مى خواند، سپس پانزده مرتبه مى گوید: ‏‏«سُبْحانَ الله ِ وَالْحَمْدُ لله ِِ وَلا اِلـهَ اِلاَّ الله ُ وَالله ُ اَکْبَر»‏‏ و‏‎ ‎‏همین تسبیح را ده مرتبه در رکوع و همچنین ده مرتبه بعد از سر برداشتن از رکوع، و‏‎ ‎‏همچنین در سجدۀ اول و بعد از سر برداشتن از آن، و در سجدۀ دوم و بعد از سر بلند‏‎ ‎‏نمودن از آن ده مرتبه مى گوید. پس در هر رکعتى هفتاد و پنج مرتبه و همۀ آن ها (در تمام‏‎ ‎‏چهار رکعت)، سیصد تسبیح مى شود. و ظاهر این است که گفتن تسبیحات از ذکر رکوع و‏‎ ‎‏سجده، کفایت مى کند، ولى احتیاط (مستحب) آن است که اکتفا به آن ها نشود. و در این‏‎ ‎‏نماز سورۀ مخصوصى تعیّن ندارد، لکن افضل آن است که در رکعت اول، سورۀ «إِذَا‏‎ ‎‏زُلْزِلَتْ» و در رکعت دوم، سورۀ «وَ الْعَادِیَاتِ» و در رکعت سوم، «إذَا جَاءَ نَصْرُ الله ِ» و در‏‎ ‎‏رکعت چهارم، سورۀ «قُلْ هُوَ الله ُ اَحَد» بخواند. 

ادامه مطلب ...

آن روزها

مروری بر مبارزات و فعالیت‌های انقلابی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پنج ماه منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷

روز آخر با فرارسیدن وقت نماز مغرب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اقدام به برگزاری نماز جماعت می‌کنند. جمعی از کارگران مسلمان نیز به ایشان اقتدا می‌کنند. «نماز و تقید به اسلام» جبهه‌ی جدیدی بین کارگران و کمونیست‌ها به‌وجود می‌آورد که در نهایت به اخراج کمونیست‌ها توسط کارگران از کارخانه می‌انجامد. «وقتی نماز ایشان شروع شد، کارگرهای مسلمان آمدند و پشت‌سر آقا نماز خواندند اما طرفداران کمونیست‌ها نیامدند که نماز بخوانند. این دو موج با هم دعوا کردند. همین دعوای آن‌ها با کارگرهای نمازخوان و اقامه‌ی نماز جماعت به امامت آیت‌الله خامنه‌ای موجب شد که جمع آن‌ها به‌هم بخورد. بعد از نماز، تقریباً دو صف تشکیل شد؛ یکی صف کارگران مسلمان و دیگری صف کمونیست‌ها. همین موضوع باعث ایجاد درگیری در آن‌جا شد. کمونیست‌ها نتوانستند قضیه را جمع کنند و نیروهای دیگرشان هم که می‌آمدند دیگر نمی‌توانستند با آن‌ها همدل شوند. کارگران مسلمان هم که متوجه حقایق شدند با آن‌ها برخورد کردند و تقریباً توطئه‌ی کمونیست‌ها در آستانه‌ی ۲۲ بهمن در هم شکست.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif سال ۱۳۵۶ مبارزات مردم علیه رژیم شاه آهنگ تندتری گرفته بود، اما شهادت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین حاج‌آقا مصطفی خمینی در مهرماه همان سال شتاب بیشتری به مبارزات بخشید. فرزند رهبر نهضت در تبعید شهید شده بود و برگزاری مراسم مختلف به مناسبت شهادت حاج‌آقا مصطفی از طرف علمای شهرها و مردم هوادار حضرت امام رحمه‌الله موج جدید و عظیمی را ایجاد کرده بود. رژیم شاه در عکس‌العمل به تجلیل مردم و حوزه‌های علمیه از فرزند امام رحمه‌الله، جمعی از روحانیون بلاد را دستگیر و عده‌ای را تبعید کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در ۲۳ آذرماه در خانه‌شان دستگیر و به ایرانشهر تبعید شدند. پس از نقش پررنگ روحانیون در کمک‌رسانی به مردم در سیل ایرانشهر، ساواک تصمیم گرفت محل تبعید تعدادی از آنها را تغییر دهد و آیت‌الله خامنه‌ای به جیرفت منتقل شدند. دوران ۲۸۵ روزه‌ی تبعید در یکم مهرماه ۵۷ به پایان رسید. طی این مدت خبرهای خوب و بدی از شهرهای مختلف به آیت‌الله خامنه‌ای می‌رسید. از انتشار مقاله‌ی توهین آمیز به حضرت امام رحمه‌الله و قیام مردم قم در ۱۹ دی و چهلم‌های سلسله‌ای پس از آن تا تعطیلی بازارها در اعتراض به سرکوب تجمعات مردم توسط رژیم شاه. آخرین خبر همان روز یکم مهر می‌رسد: «خانه‌ی امام‌ خمینی در نجف توسط رژیم صدام محاصره شده است»؛ مردم و کسبه‌ی بازار در اعتراض به این اقدام رژیم صدام، همه‌ی مغازه‌ها و بازارها را تعطیل کردند. آیت‌الله خامنه‌ای نیز پس از توقفی چند روزه در کرمان، یزد و تهران راهی مشهد شدند.
 
ادامه مطلب ...